Saturday, May 21, 2005

برابری حقوق

1- هفته پیش حرف دوره کاراموزی بود . یکی از دخترها گفت که سرب و روی زنجان 240 ساعت رو رفته بعد هم اشاره کرد که تو خط تولید حتی یک زن هم نبوده و نگاه معنی دار کارگرها رو خودش حس می کرده . می گفت صبح ها آرزو می کرده چراغ قرمزها سبز نشن تا اون روز تعطیل بشه .
2- امروز به ما یه استوانه فولادی دادن گفتن با این ماشین تراش این شکلی بکنینش . آخر وقت که داشتم براده ها رو جمع می کردم دیدم دختری که ماشین عقبی کار میکرد نمیتونه سه نظام رو باز کنه بعد بدون اینکه بهم چیزی بگه ازم خواست تا من بازش کنم ( خداییش انقدر سفت بود که من هم به خودم کلی زور اوردم - احتمالا مسئول کارگاه براش بسته بود ) .
3- خودم وقتی معدن سرچشمه رو دیدم ترس ورم داشته بود که یعنی من باید بیام همچین جایی کار بکنم !!!
4- متاسفانه اینقدر داد کشیدن " برابری بین حقوق زن و مرد " که هر وقت میخوای راجع به این مسائل حرف بزنی دست و دلت میلرزه که بقیه فکر نکنن از بربریت مزمن رنج می بری .
5- حاضرم شرط ببندم کمتر از 15% خانمهای دانشکده بعدا کاری مربوط به متالورژی انجام بدن و اون 85% باقیمانده نه تنها وقت و انرژی بهترین دوران زندگیشون رو حروم کردن بلکه جای آدمهایی که احتمالا می تونستن به درد خودشون و مملکت بخورن رو هم اشغال کردن .
6- اصلا حرفم این نیست که یه چیزی تصویب بشه از این بعد فقط آقایون یا 90% آقایون 10% خانمها چون این هم می تونه باعث بشه خیلی از استعدادها هرز بره . میخوام بگم به دختری که میخواد بیاد تو این جور رشته ها آگاهی داده بشه تو چه جور محیطهایی بعدا باید کار کنه تا از سال سه به صرافت نیافته من که نمیخوام کار بکنم فقط اومدم مدرک بگیرم .

0 ایده از دیگران: