Wednesday, November 12, 2008

گیرنده های سیاه و سفید

میکروفن رو در اختیار همکارم، عامل میذارم.

کشتی ماقبل فینال بین محمد طلایی و سرافین بارزاکف. زانو بندی که به پای محمد طلایی بسته شده او رو از حریف خودش در گیرنده های سیاه و سفید متمایز میکنه ...

هادی عامل مردی که همواره به یاد گیرنده های سیاه و سفید بود

Saturday, November 1, 2008

این پ ، ژ لعنتی

این پ، ژ فی الواقع سوهان اعصاب هستن. اینکه عربها نمیتونن تلفظ کنن به من و شما ربطی نداره اما این حقیقت که روی هر کیبردی و سیستم عاملی و بعضا وب سایتی قر کمری میان و خودشون رو به شیفت میمالن، خیلی مستهجنه. حالا خوبه خیلی بد ترکیب و کم استفاده هستن و گرنه باید آلت کنترل رو هم میگرفتیم. صد البته از قدیم گفتن میمون هر چی زشت تره بازیش بیشتره. قابل توجه دخترخانومهای دم بخت که معمولا این ضرب المثل بعد از هفت قلم آرایش و عشوه شتری اومدن استفاده میشه.
القصه بعد از نوشتن پست قبلی کلی حس من خیلی خفنم و برید کنار که من اومدم تو میدون بهم دست داده بود. اومدم پابلیش کنم دیدم ای دل غافل کف رفته تو چشمم، دستم خط خورده به جای اینکه بنویسم "گل را زیر پا له نمیکنند" مرقوم کردم "گل را زیر گا له نمیکنند" حالا مطلب کلی هم گلشیفته بازاره و فارسی سرشار از استعاره، مخ اسقاطی و معوج و نزده برقص هم که ریگ کف خیابون. خلاصه آب رو از سر بند بستم که سیل دمادم بنیادم رو نبره؛ پس فردا پشت سرم لیچار بگن. تومنی نگار شده. دوزاری نگار شده.

اضافات افاضات: از اینکه به عبارت "آلت کنترل رو هم میگرفتیم" توجه ویژه ای مبذول داشتید کمال تشکر را داریم.