Sunday, October 30, 2005

دایره منطق

منطق تا کجا حاکم است ؟

اعتقاد دارم که دعوا کردن برای من بازی باخت - باخت است . یعنی چه بزنم چه بخورم ضرر کردم .
یه روز وقتی راننده تاکسی کرایه بیشتر از من گرفت و پاشو گذاشت رو گاز بلند گفتم "مرتیکه الاغ" . یادآوری کنم این عبارت رو بعضا به شوخی به دوستان میگم . (یعنی به نظرم خیلی فحش نیست ) یارو هم زد رو ترمز و طرف من حمله ور شد . اینجا بود که اصلا وقت نداشتم فکر کنم باید دعوا بکنم یا نه . با وجود اینکه می دونستم دعوا کردن با منطقی که آخرش من بازنده هستم اشتباهه ولی دعوا کردم . چون طرف مقابلم حداقل اعتقاد داشت که اگه منو بزنه برنده است .
عبارت "دعوا نکن" تا زمانی درسته که طرف مقابلت هم منطق دعوا کردن اشتباهه رو پذیرفته باشه .

همه می دونیم جنگ صدمات مالی ، جانی و اجتماعی ... داره . منطق میگه جنگ نکن . این عبارت تا زمانی اعتبار داره که یه کشور دیگه فکر نکنه اگه جنگ کنم می تونم مرز های کشورم رو ببرم اونطرفتر . اگه ما هشت سال جنگ کردیم و می دونستیم جنگ کردن فی نفسه غلطه برای این بود طرف مقابل همچین اعتقادی نداشت .

قضیه طوفان طبس رو همه شنیدیم و بعضا به عنوان نمادی از خدایی بودن حکومت فعلی کشور ازش یاد میشه . واقعا چرا حکومت آمریکا برنامه ریزی می کنه که چند تا از کاماندوهاش بیان شرق ایران هلک هلک سر خر رو سمت تهران کج کنن. عملیات انجام بدن بعد بگن خداحافظ . پس روابط دیپلماتیک و چانه زنی سیاسی و ... برای چیه ؟ منطق میگه روابط سیاسی خیلی کم خطرتر از عملیات کاماندوییه . اما وقتی طرف مقابلت اولین اصول دیپلماتیک رو زیر پا میذاره و صاف میره سفارتتو میگیره ، با کی میخوای بری مذاکره کنی .اگه طرف مقابلت منطقش اینه که می تونم میرم میگیرم بیرون هم نمیام ، چی میگی . عمل کرد شما اینه میام پس میگیرم می کشمت ، در میرم .

اگه هزار و یک دلیل منطقی داشته باشید که اسرائیل باید از روی نقشه جهان حذف شود . اگه تا حالا هیچ وقت احساس نکردید که جایی از منطقتون اشکال داره به خاطره اینه که تنها با آدمهایی ارتباط داشتید که عین شما فکر میکردن و در دایره منطق شما جا میگرفتن . اما آدمهایی که شما باهاشون ارتباط داشتید تمام دنیا نیستن . دنیا نه تنها منطق شما رو نمی فهمه بلکه می خواد منطقتون رو در فرصتی مناسب تو سرتون بزنه .
وقتی اولین اصول روابط بین الملل رو بنا به هر دلیل منطقی که برای خوتون درسته نقض می کنید انتظار نداشته باشید دنیا هم تو چهارچوب روابط بین المللی باهاتون برخورد کنه .
اگه میگین فلان کشور باید حذف بشه دیگران متوجه میشن که منطق این عزیزان این شکلیه . کشورهای روی نقشه قابل خذف هستند و با همین منطق با خودتون برخورد میکنه . منطق میام حذفت میکنم .

Thursday, October 27, 2005

سخنان قصار

دنبال کسی نگرد که بتونی باهاش زندگی کنی . با کسی ازدواج کن که بدون اون نتونی زندگی کنی . (منبع :دیواره جانبی یخچال خونه که به عنوان وایت بورد استفاده میشه )

خوردن دو چیز آدم رو از پا درمیاره . یک گلوله ، دو افطاری (منبع : استاد بابک )

Wednesday, October 26, 2005

کتابفیلم

- وطن آدم اونیه که شیکم آدمو سیر می کنه .
- اگه ای طور باشه وطن من تویی .
کتاب "مونته دیدیو کوه خدا " (اری دلوکا - ترجمه مهدی سحابی ) رو دیروز خوندم کلا سه ساعت طول کشید . خیلی خوشم اومد . شبیه فیلمی بدون سکانس و پر از پلان های خوب بود . شبیه این کتاب قبلا " خانه خیابان مانگو "رو خونده بودم . اما به نظرم مونته دیدیو قویتر بود ( یا چون راوی یک پسر بچه است - بر خلاف خیابان مانگو که راوی دختر بچه است - ارتباط بیشتری بر قرار کردم .)
این دو تا کتاب رو به اونهایی که سینمای خاص رو دوست دارن توصیه می کنم .

Tuesday, October 25, 2005

موقع خوندن کتاب های درسی پشت میزم راحت و متمرکزم ، اما برای خوندن کتب غیر درسی تنها تختم جواب میده . نمی دونم چرا اما انگار حالت رسمیه پشت میز نشستن امکان خیالسازی و تصویرپردازی رو ازم میگیره . اما روی تخت کتاب خوندن چند تا مشکل اساسی داره .
1- درحالت طاق باز : دستها از بالا نگه داشتن کتاب خسته میشن
2- در حالت یه پهلو : بسته به اینکه به پهلو چپ خوابیده باشی یا راست ، یا خوندن صفحه های زوج مشکل میشه یا فرد . درنتیجه هی باید از این پهلو به اون پهلو بشی .
3- در حالت دمر : معمولا باید کتاب رو زمین گذاشت و سر رو روی لبه تخت . در این حالت پدر چونه در میاد مگر اینکه بالشت زیرش بذاری . اما با این وجود ، این حالت اصلا برای کتاب خوندن حال نمیده . نمی دونم یه جور بی ریختیه .

نتیجه گیری : حالت خوابیده ای که راحت بشه کتاب خوند وجود نداره .

Monday, October 24, 2005

مولا علی



علی (ع) رو دوست دارم . از ته دل . اینکه این دوست داشتن چقدر با شناخت و معرفت همراهه رو نمی دونم اما می دونم این دوست داشتنه وجود داره .
روز جنگ صفین یکی از یاران به خیمه ای که حضرت توش بوده میاد میگه که کارزار بالا گرفته . حضرت داشته از در خیمه می رفته بیرون که اون فرد میگه : عرض کردم بیرون جنگ بالا گرفته . حضرت به اطراف نگاه میکنه و یه زره پاره که گوشه خیمه افتاده بوده ، به تن میکنه . اون فرد میگه : این زره به درد نمیخوره . پشتش پاره است . حضرت میگه : موقع جنگ هیچ کس پشت علی رو نمی بینه .(نقل به مضمون )
این گفتگو رو خیلی دوست دارم .

Hurricanes and Tropical Storms

امتحان اینکه blog this جواب میده یا نه .

Saturday, October 22, 2005

درد دله دینی

زمانی که دبیرستانی بودم معمولا می رفتم نماز جماعت .یادم هست که خیلی دوست نداشتم بقیه این قضیه رو بفهمن اما به هر حال می رفتم . بعضی از روزها یک کلاس رو زودتر از اتمام زنگ سوم تعطیل می کردن تا برن نماز . من اکثر اوقات این نمازاجباری رو علی رغم تهدیدها و انضباط کم میکنیم ها و ... جیم میزدم و با بقیه بچه ها یه فوتبال مشتی میزدیم .
حقیقت اینه که اجبار رفتار رو غیرعادی میکنه. اونهایی که هیچ وقت نماز نمی خوندن که منطقا باید دنبال راه فرار می گشتن اما من که به میل خودم نماز جماعت میرفتم که نیازی به جیم زدن نداشتم . اما این کار رو میکردم چون از اجبار بدم میامد . اگه تهدید قویتر میشد اتفاقا اشتیاق تخطی هم بیشتر میشد . ( البته الان اینجوری فکر نمی کنم اما این نوع نگاه رو برای یه پسر 16-17 ساله کاملا عادی و طبیعی می دونم .)
نماز اجباری هیچ کس رو مسلمون نمیکنه اما احتمال داره یه عده رو از اسلام دور کنه .
روزه اجباری هم همینجوره . اگه آدمی بنا به هر دلیلی نمی خواد روزه بگیره دلیلی نداره گشنگی بکشه . اتفاقا زمانی که گشنه است بیشتر به اونهایی که گشنه نگه داشتنش فحش میده . ( صد البته به هیچ وجه پا گذاشتن رو قانون های یه جامعه به خاطر امیال فردی رو درست نمی دونم و یه قانون تا زمانی که قانونه باید اجرابشه . اما مساله اینه که باید بعضی از مواقع به عقلانی و انسانی بودن بعضی از قوانین جوامع شک کرد و در صورت لزوم اونا رو تصحیح کرد .) این استدلال که ما بقی به احترام افراد روزه دار نباید در ملاعام چیزی بخورن خیلی منطقی نیست چرا که اگه روزه دار دلش قیلی ویلی رفت که چیزی بخوره به خودش ربط داره که میتونه نفسش رو کنترل کنه یا نه ، و نه به دیگران .با همین استدلال تمام سیگاریها به احترام اونهایی که سیگاری نیستن تو ملاعام هیچ وقت نباید سیگار بکشن . این مورد که خیلی منطقی تره . چون اگه کسی دلش نخواد بوی سیگار رو تحمل کنه که راه حلی نداره . چه جوریه که دومیه عملی نیست اما اولی زورکی عملی میشه ؟
من کلا با اینکه یه عده قرآن رو سرشون بگیرن مخالفم .چون اساسا قران برای خوندن طراحی شده نه برای رو سر گرفتن اولین آیه ای که بر پیامبر (ص) نازل شده امر به خواندن میکنه برای یک فرد امی . حالا بعد از 1400 سال باسواد ها قرآن رو سرشون میگرن. شکر خدا ترجمه فارسی قرآن هم که فراوونه . دیگه چرا باید قرآن رو سر گرفت ؟
قطع کردن پخش فوتبالهای اروپا به امید اینکه مردم شب های احیا به کار دیگه ای مشفول نباشن دیگه از اون کارهاست ( مثل اون قدیمها که فوتبال رو موقع اذان قطع می کردن ) اگه کسی اعتقاد داره که این شب رو باید به خودسازی بپردازه که میپردازه . اونی هم که اعتقاد نداره اگه زورکی ببریش تو مسجد هم نهایتا میگیره میخوابه . این وسط یه عده که لزوما به چیزی معتقد نیستن و دنبال برنامه برای رفع بیکاری میگردن اگه فوتبال پخش شد فوتبال میبینن ، اگه نشد میرن احیا ، اگه مسجد دم دست نبود شاید رفتن خونه رفیقشون از ماهواره فوتبال ببینن . فوتبال تموم شد یا میرن احیا یا میزنن یه کانال دیگه . هر چی خداست .
تو اول تمام رساله ها اومده که اصول تقلیدی نیست . این رساله برای فروعه . زمانیکه کسی اصول رو قبول نداره فروع به چه دردش می خوره . چرا یه عده فروع رو می خوان به یه عده دیگه زور چپون کنن . به نظرم اگه از رضا خان این همه راجع به کشف حجاب بد میگن ، مهمترین دلیلش اینه که زورکی می خواست یه بخشی از دین مردم رو بگیره . برعکسش همین قضاوت رو به بار میاره .
خیلی دلم از بعضی از کجروی ها پره . اما وبلاگ کتاب نیست . وبلاگه .
والسلام .

Thursday, October 20, 2005

مخ ترکیده ام آرزست

1- چند وقته عادت هر روز نوشتن ترک شده . یاس فلسفی نگرفتم . به کامنت و بازدید کننده هم ربطی نداره .
2- GRE هم شنبه میدم تا بعدا نگم ندادم .
3- دو سال دیگه به کارهایی که الان دنبالشون هستم :
الف : میخندم .
ب : گریه می کنم .
ج : افتخار می کنم .
د : همه موارد .
4- این بنده خدا خیلی سربسته راجع به فیلم "برگشت ناپذیر " نوشته . اساسا با این موضوع مشکل دارم که این جور فیلمها رو میشه به بقیه پیشنهاد کرد ببینن یا نه اونم تو جایی مثل وبلاگ که واقعا مخاطبش مشخص نیست .
5- دو شبه فقط متالهای مخ ترکون گوش میدم . ( صدای هدست اونقدر بلد میکنم که اگه کنارم خمپاره 60 هم بخوره هیچی نفهمم ) . اینکه خیلی ها با این سبک حال می کنن هنوز برام جای تعجبه . اما ذهنم اونقدر مشغول هست که فقط بخوام بترکه .

Wednesday, October 12, 2005

دروغگو دشمن خداست

برای اینکه میزان دینداری مردم را اندازه بگیرید کافی است دروغ های آنها را بررسی کنید ( نقل به مضمون) .
نمی دونم این جمله از امام صادق (ع) یا یه بزرگ دیگه ، اون چیزی که برام مهمه اینه که همه از بی حجابی و بی بند و باری و ... می نالن اما هیچ وقت به حجم عظیم دروغ گویی در جامعه توجه نشده . واقعا چرا اینقدر دروغ در جامعه رواج داره و بعضا به نظر میرسه خیلی از کارها بدون دروغ پیش نمیره . چه جوری تو تلوزیون تبلیغ می کنن فلان سس تا آخرین قطره بیرون میاد اما هر کسی یه بار اون رو خریده باشه میدونه کلی سس رو بدنه باقی میمونه . آخه چقدر وقیحانه میشه به چند میلیون نفر دروغ گفت . جالبه اون یکی کارخونه تو تبلیغش گفتار صادقانه رو هدفش اعلام میکنه ، یعنی مردم ما با اون دروغ گو ها فرق داریم . به خدا خیلی خنده داره .
قسم دروغ هم که عین نقل و نبات می مونه .
جمله زیر رو روزی 10 دفعه با خودمون تکرار کنیم شاید وضعمون بهتر شد .
دروغگو دشمن خدا است .

اضافات افاضات : این عزیز با دروغ خیلی مشکل داره . مانیفست وبلاگش رو سمت راست - بالا نوشته . بخونیدش .

Sunday, October 9, 2005

الوقایع المعموله فی رمضان المبارک


1- صبح ها نه تنها برای سحری پا نمیشم بلکه کما فی السابق نماز صبح رو می زنم تنگ نماز عصر یا عشا . روزه بی نماز - عروس بی جحاز - کباب بی پیاز .
2- چون سحری نمی خورم تو طول روز حس ندارم .
3- افطار با چای ، کره و حلوا و شل زرد و ... شروع گشه و در ادامه غذای اصلی با ماست و سالاد و زیتون پروره و کلیه مخلفات صرف می گردد . این پروسه مانند حمله کردن یک خرس قطبی پس از خواب زمستانی به یک شیر دریایی 2 تنی میماند ( به قول ملک الشعرا بهار : ماننده دیو جسته از بند )
3.5 - به علت اینکه تا حلق غذا خورده میشود در انتها از سولاخ دماغ به جای دهان برای جا دادن باقی مواد خوراکی استفاده می گردد .
4- به علت سنگینی بیش از حد ، حال کار کردن در شب وجود ندارد .
5- می خوابم جوری که فردا برای نماز هم پا نشم

نتیجه جامعه شناختی : ملت ایران اگه تو تمام سال بی دلیل کار نمی کنن ، تو ماه رمضون با ادله کافی کار تعطلیل میشه .
نتیجه فولکلور : کاه از خودت نیست ، کاهدون که از خودته .
نتیجه دینی : ماه رمضان ، ماه نزول برکات الهی است .

Saturday, October 8, 2005

اشتباه نشود .


کامنتهای این نوشته برام جالب بود و با نگرشها و نوع نگاههایی آشنا شدم که به دست آوردنشون اون هم یک جا شاید همیشه مقدور نباشه . به هر حال خوندش رو به اونهایی که حسشو دارن توصیه می کنم .
یه مورد که چندین نفر اون رو تایید کرده بودن این بود که داشتن یا نداشتن بکارت بستگی به خود زن داره چون اختیار اعضای بدنش رو داره که جزو حقوق اولیه هر فردیه ( نقل به مضمون ) . به نظرم اینجا یه اشتباه رخ داده که سعی می کنم اون رو مشخص کنم .
آیا یه مرد حق داره کل بدنش رو خالکوبی کنه و تو یکی از گوشهاش حلقه بندازه ، به علاوه ابروهاشم نازک کنه و لاک بیرنگش هم ترک نشه ؟ جواب بله است . این حق رو داره چون اعضای بدنش متعلق به خودشه و می تونه راجع به اونها تصمیم گیری کنه . اما سوال اینجاست آیا مردی با این ویژگی ها برای زندگی مشترک فرد مطمئنی تلقی میشه یا نه . این رفتارها موجب شناخت میشه و با توجه به این شناخت در مورد اون فرد یه سری گمانه ها به ذهن میرسه ( که لزوما هم درست نیستند ) .
به نظر من موضع بحث در مورد بکارت هم همینه یعنی آیا داشتن یا نداشتن بکارت منجر به شناخت خاصی می تونه بشه یا نه ؟ آیا نداشتن بکارت لزوما دال بر غیر قابل اعتماد بودن دختر می تونه باشه؟ و سوالهایی امثالهم . اساسا اینکه هر کسی اختیار بدن خودش رو داره بدیهیه .

عقل و اجتماع

دیشب بعد از اینکه این نوشته رو خوندم به علاوه کلی کامنت ، شروع کردم به نوشتن ، نسبتا هم نوشته طولانی شد اما وقتی داشتم ادیت می کردم به ذلم نشست . از نظر منطقی و عقلی ( طبیعتا عقل و منطق خودم ) هیچ مشکلی نداشت اما یه مشکل عمده داشت و اون اینکه شرایط اجتماعی و فرهنگی افراد جامعه رو در نظر نگرفته درنتیجه حرفهای درستی شده بود که مخاطبش آدمهای این جامعه نبودن ، برای همین پابلیش نکردم . اما برای خودم این فایده رو داشت که زمانی وقت بذارم با خودم راجع به این موضوع فکر کنم و فارغ از اینکه شرایط اجتماعی حاکم بر من چیه این قضیه رو عقلا حلاجی بکنم .

Thursday, October 6, 2005

ارباب حلقه ها

امروز بابک رو با حلقه دیدم . موقع افطار برای خوشبختیشون دعا کردم .

Wednesday, October 5, 2005

آه

به ماه رمضان فیلم نمی توانم دیدن ، که پیش از افطار نا ندارم و پس از آن حس . چه سترگ می نماید این غم . آه .

Tuesday, October 4, 2005

سیاسی / ورزشی



نمی دونم چرا احساس کردم این عکس بیشتر از اونیکه ورزشی باشه ، سیاسیه . شاید من زیادی بدبینم .
ایران با رنگ سفید رو یه پس زمینه قرمز پررنگ اون هم به صورت برعکس . به نظرتون سیاسی نیست ؟

اضافات افاضات : کشتی اشکانی - فینال قهرمان جهان - بوداپست

Monday, October 3, 2005

"طراحی امضا"

فکر نمی کردم عبارتی باشه که اگه تو گوگل سرچ بشه فقط و فقط وبلاگ من بیاد . اما امروز از طریق عزیزی فهمیدم که وجود داره که هیچ تازه عبارت خیلی باحالی هم هست اما باید تو کوتیشن مارک باشه .
این هم لینکش .