Thursday, June 30, 2005

تنهایی

امتحانها تموم شد . خیلی هم بد نشد تقریبا عین همیشه بود .
تو وبلاگ در جستجوی کلمات یه نوشته بود با عنوان تنها اما امیدوار ، دیدم بدم نمیاد برای خالی نبودن عریضه یه عکس بگیرم برای مسابقه عکس تنهایی BBC بفرستم . به نظرم عکسی که براشون فرستادم خیلی خوب بود .
عکس زیر رو هم برای همون موضوع گرفتم که قابل قیاس با اون یکی نیست ولی ... .


Thursday, June 23, 2005

فردا - انتخابات

Some dance to remember
Some dance to forget
(Hotel California - Eagles)

Tuesday, June 21, 2005

بیلان جرم کوره بلند

فردا امتحات محاسبات متالورژی دارم . مشغول حل بیلان کامل جرم کوره بلند می باشم . بسیار مساله پیچیده ای است .

Monday, June 20, 2005

پینوکیو




بچه که بودم کارتون پینیوکیو رو می دیدم . هیچ وقت هم راجع بهش فکر نمی کردم که اینها یعنی چی فقط می دیدم . بعدها فهمیدم که اگه نگاه نمادین به پینوکیو داشته باشم چقدر همه چیز درست در میاد .
پینیکیو یک انسانه که گناهکار به دنیا اومده ( فرهنگ میسحیت نه اسلام ) برای همین از جنس چوبه . جینا اردکی که همراهشه و بعضی وقتها پینوکیو حرفش رو گوش نمیکنه و بعدا نتیجه اش رو می بینه همون وجدانه . وجدان که اگه حرقش رو گوش نکنی به خطا میری . روباه مکار و گربه نره شهوت و خود بینی هستند که همه چیز رو میگیرند و صرف کارهای بیهوده می کنند . فرشته مهربون یک مقام مذهبیه که اگه به گناهات اعتراف کنی ظاهر میشه و بهت آرامش میده . پینیکیو وقتی دنبال خوشگذرونی میره تبدیل به حیوون میشه و وقتی تصمیم میگره در راه درست زندگی کنه و گول شهوت و خودبینی رو نخوره توسط فرشته مهربون به یک انسان واقعی غیر چوبی تبدیل میشه و ... .
نگاه نمادین به داستان پیکینیو برای تحلیل خیلی خوبه اما اگه بچه باشی لازم نیست درس رو تحلیل کنی باید درس رو یاد بگیری . تاثیری که انیمیشن هایی مثل پینوکیو روی بچه ها می تونه بذاره واقعا زیاده .
اگه می خواین یه تحلیل خوب راجع به پت و مت بخونین حتما به اینجا یه سری بزنین .



اضافات افاضات : شنیاکی می گفت لولک و بولک به صورت واضحی توی یک کشور کمونیستی ساخته شده ، چون دو تا بچه هستن که کلا ننه بابا ندارن و هیچ وقت هم نیازی به ننه بابا احساس نمی کنن .

Sunday, June 19, 2005

سه نکته

نمی تونم راجع به انتخابات ننویسم چون نمی خوام خودم رو سانسور کنم .
1- برای خودم : حرف پیشکی موجب شیشکی .
2- برای مشارکتی ها : هزینه بعضی از تجربه ها خیلی زیاده .
3- برای راستی ها : خیلی قشنگ کار کردین .

Saturday, June 18, 2005

نوع نگاه

تصمیم گرفتم از این به بعد که خودم رو تو آینه نگاه می کنم به ریختن موهام فکر نکنم در عوض از این که پیشونیم بلند بلندتر میشه خوشحال باشم .
خیلی وقتها فقط باید نگاه جدیدی به مشکلات لا ینحل داشت .

Thursday, June 16, 2005

ما باید خودمون رو قوی کنیم

تو قیل و قال تمام بحث های انتخاباتی که نوشتم یه مطلبی که به نظرم کلید حل بیشتر مشکلات ماست نا گفته موند .
اگه مشکل زیاد داریم بخش زیادیش ناشی از ضعف دولت نیست ، ناشی از ضعف خود ماست . مشکلات جامعه ما ناشی از نیتهای غلط و عملکرد نادرست خودمونه . اگه هر کسی خودش رو قوی کنه ، اگه هر کسی نیت های خودش را با اونچه که فطرتش می گه هماهنگ کنه ، اگه هر کس عملکرد خودش را در راستای وجدان خودش قرار بده و ... ما طبیعتا جامعه قوی و رو به جلویی خواهیم داشت . اما اگه ما ( تک تک افراد جامعه ) تغییر نکنیم و کما فی السابق آنچه رو که برای خودمون نمی خوایم برای دیگران بخوایم و برعکس ، بهترین دولت های دنیا هم نمی تونن تا ثیر چندانی در بهبود شرایط ما داشته باشن .
ما یه عمره دنبال چوپون خوب می گردیم در حالی که راه درست اینه که از این زندگی گوسفندی بیایم بیرون و سعی کنیم چوپون خودمون بشیم و مراقب رفتار خودمون باشیم .
به نظرم دولت خوب دولتیه که افراد جامعه رو به سمت چیزهایی که بالا گفتم سوق بده . نفری 50 هزار تومن ، مشکل کار جوانان و ... اگه فهم پشت سرش نباشه خودش مشکلات جدید تولید میکنه . اگه دولت فرصت کاری برای همه جوونها به وجود بیاره اما جوونها بر اساس زیر آب زنی و پشت هم اندازی کار کنن مشکلات ما حل میشه ؟ جامعه اقتصاد پویایی پیدا می کنه ؟

ما باید خودمون رو اصلاح کنیم . ما بیاد خودمون رو قوی کنیم .

Wednesday, June 15, 2005

به معین رای خواهم داد

همونجور که قبلا گفتم حتما رای میدم . چون اعتقاد دارم باید از کاندیدی که به دغدغه ها ، مشکلات ، نیازها و ... من توجه بیشتری نسبت به بقیه داره ، حمایت کنم تا شرایط بهتری رو برای خودم فراهم کنم .
من به معین رای میدم . دلیل کافی ندارم برای اینکه اثبات کنم بهترین گزینه است ، اما دلیل کافی برای رد 7 تا گزینه دیگه دارم که نتیجه همون انتخاب گزینه آخر یعنی معین میشه .

اضافات افاضات : وقتی داشتم اسم پست رو می نوشتم اشتباها به جای "ع" "ه" زدم - چون دو تایی کنار هم هستن - اسم پست شد : " به مهین رای خواهم داد " فکر کردم این اشتباه را اصلاح نکنم چون بی مناسبت با نوشته هم نیست . اما اصلاح کردم چون به اصلاح معتقدم .

Tuesday, June 14, 2005

انتخابات 6 - تحلیل کاندیدهای پیشتاز

به نظر میرسه رقابت اصلی انتخابات بین معین ، هاشمی و قالیباف باشه و بقیه شانس جندانی نداشته باشن به علاوه فکر می کنم با نزدیک شدن به روز انتخابات آراء قالیباف کم شده و در عوض به آراء معین اضافه شده . من خودم نمی فهمم چه جوری اما انگار این اتفاقیه که واقعا داره میافته .

خان داداش معتقده تو شرایط فعلی دنیا آدمهای تثبیت شده رو می پسنده و به همین دلیل بوش و بلر با ضعفهاشون مجددا رئیس جمهور و نخست وزیر شدن و به همین سیاق جهان بیشتر به سمت هاشمی گرایش داره . بزرگترین مشکل هاشمی این که بین مردم به هیچ وجه محبوب نیست شاید مقبول باشه اما محبوب نیست و در اذهان عمومی به سمبل فساد نظام جمهوری تبدیل شده ، همین مورد می تونه بزگترین لطمه رو بهش بزنه . به همین جهت اطرافیاش چپ و راست اعلام میکنن که علیه هاشمی سمپاشی میشه . چرا اگه این مورد نباشه یه سر و گردن از بقیه کاندید ها بالاتره .

یه نظرم خود معین زیادی کوچیکه یا حداقل به اندازه کافی بزرگ نیست . اما با این وجود آدمهایی که پشت سرش هستن به اندازه کافی بزرگ هستن و احتمالا می تونن کارهایی رو میخوان پیش ببرن . به همین دلیل پشت سریهای رده اولش سعی میکنن خودشون رو بیشتر نشون بدن و تو شهرهای مختلف اعلام مواضع بکنن ، این مورد برای هیچ کدوم از بقیه کاندیداها صادق نیست و شاید دلیل رشد اقبال عمومی به معین حرکت موثر آدمهای همراهش باشه . منطقا رئیس جمهور شدن معین با دردسرهای احتمالی کابینه و رای اعتماد مجلس و تند روی های بعضی از همین پشت سریها و ... همراه میشه که به نظر میرسه چالشهایی بزرگتر از قد و اندازه معین باشه . به هر حال اگه تیم اصلاح طلب معین یه گزینه قد بلندتر پیدا می کرد موفق تر میشد .

راجع به قالیباف نظر خاصی ندارم اما با توجه به اینکه در بین مردم پایگاه مشخصی نداره و تمام تلاشش اینه که رای افرادی رو که بینش سیاسی خاصی ندارن جمع کنه بعید میدونم بتونه موفق بشه . این عمر کوتاه به من ثابت کرده اونهایی که بدون تفکر درود بر ... میگن در فاصله کوتاه مرگ بر ... میگن و بالعکس و درنتیجه اتکا به رای اولی ها هرچند که در ابتدا نقطه قوتش به نظر میرسید اما به نظر میرسه این نقطه اتکا رو داره از دست میده .

Monday, June 13, 2005

انتخابات5 - تحلیل دسته چهارم

تو هر نوع حکومتی یه عده موافق هم پیدا میشه که همیشه رای میدن . ایران هم مستثنی نیست . اونهایی که همیشه رای میدن دو قشر هستن . قشر اول که معمولا سواد چندانی ندارند و برای ادای وظیفه شرعی یا حفظ انقلاب و ... رای میدن و عمدتا هم اون کسی که مورد تایید امام جماعت مسجد یا ریش سفید و معتمد محل و ... باشه اسمش روی کاغذ رای هم میاد . با یه حساب سرانگشتی حدود 2-3 میلیون نفر رای دهنده اینجوری داریم که به نظر میرسه تو این انتخابات رای هاشون بین اصولگراها پخش بشه البته هاشمی هم با وجود اینکه چندان اصولگرا نیست اما با حمایت روحانیت چند درصدی از این نوع رای ها رو به خودش اختصاص میده . قشر دوم اونهایی هستن که با انتخاب شدن یک کاندید مشخص منافعی ( عمدتا اقتصادی یا سیاسی ) به دست میارن . این قشر مستقل از این که موافق یا مخالف با نظام باشند ، با اندیشه های کاندیدای مورد حمایتشون مشکلی داشته یا نداشته باشن فقط به فکر منافع خود هستند .

هرچند که تا حالا با مردم روستا ارتباطی نداشتم اما فکر میکنم بیشتر به همین دسته تعلق داشته باشن و اون کاندیدی رو که معتمدشون قبول داشته باشه ، قبول می کنن .

Sunday, June 12, 2005

انتخابات4 - تحلیل دسته سوم

هنر خاتمی این بود که هم سال 76 و هم سال 80 تونست عده ای رو که رای دادن یا ندادن براشون علی السویه بود وارد عرصه انتخابات بکنه . این دسته که بیشترین افراد جامعه رو به خودش اختصاص میده اساسا حساب کتاب درستی نداره و به درستی نمیشه گفت به ازای یه سری ورودی های حتما یه خروجی میدن چرا که پارامترهای موثر بر رفتار این قشر بسیار زیاده . رای اولی ها هم اصولا جزو همین دسته هستن و کاندیدهای مختلف برای جذب این عده حساب زیادی باز کردند چرا که بزرگسالانشون عمدتا دچار یک جور سرخوردگی هستن و اعتقاد دارن همون جور که از دست خاتمی کاری بر نیومد بقیه هم کاری نمی تونن بکنن و به نظر میرسه اگر هم وارد بازی بشن ، بین کاندید های مختلف رای هاشون پخش بشه .

به هر حال هر کاندیدی که بتونه به هر نحو این دسته رو به طرف خودش هل بده شانس زیادی برای رئیس جمهور شدن داره اما به نظر نمیرسه هیچ کدومشون تا 5 روز دیگه بتونن همچین کاری بکنن ، هرچند که به واسطه بی حساب کتاب بودن ممکنه صبح جمعه عشقشون بکشه و بیان رای بدن .

Saturday, June 11, 2005

انتخابات3 - تحلیل دسته دوم

معمولا مجموع آراء کاندیدها با تعداد رای دهنده ها برابر نیست در نتیجه همیشه یه تعدادی رای سفید تو صندوق میندازن . کمی قبلتر از ترس اینکه مبادا دانشگاه راه ندن یا قبلتر از اون از ترس تمدید نکردن دفترچه بسیج یه عده رای میدادن به عبارت بهتر شناسنامه مهر می کردن که به نظر میرسه با وجود از بین رفتن اون ترسها اما سنت مهر کردن شناسنامه هنوز پابرجاست . یه عده کم هم رای سفید دادن رو یه جور اعتراض به شرایط موجود میدونن این عده که عمدتا دانشجو یا فارغ التحصیل هستن ، معتقدند که رای دادن جزو حقوق شهروندیه اما چون نظارت استصوابی وجود داره یا کاندید قابل قبولی وجود نداره شاید هم کاندید مورد تایید اونها رد صلاحیت شده با رای سفید میشه به شرایط موجود اعتراض کرد شاید هم به بعضی ها نه گفت .

به نظرم برای گروه اول که هیچ کاری نمیشه کرد ( شاید بشه به همشون استامپ داد هر روز به انگشت اشاره و شناسنامه شون حال بدن ) . گروه دوم هم زیادی ایده آل گرا به نظر میرسن اما با این وجود من نه گفتن با رای سفید رو به رای ندادن ترجیح میدم .

Friday, June 10, 2005

انتخابات2 : تحلیل دسته اول

دسته اول یعنی اونهایی که رای نمی دن و تحریم میکنن عمدتا اونهایی هستن که یا به واسطه انقلاب یا به مرور زمان از هرم قدرت خارج شدند . گروه اول اصطلاحا سلطنت طلب هستند که از اول تمام انتخاباتها رو فرمایشی و دروغین می دونن . گروه دوم تو هیچ یک از انتخاباتهای قبلی علنا انتخابات رو تحریم نمی کردن اما این دوره افرادی مثل عبدالله نوری ، شیرین عبادی ، اکبر گنجی و ... این جرات رو به خودشون دادن . گروه دوم بر خلاف گروه اول با وجود اینکه اعلام کردن انتخابات تحریمه اما خیلی نسبت به انتخابات بی تفاوت نیستن و خیلی خوششون نمیاد مثلا قالیباف رئیس جمهور بشه و لذا ممکنه مثل نهضت آزادی انتخابات رو تحریم کنن و بعد به سمت اصلاح طلب ها ( عمدتا معین ) تغییر موضع بدن .
علاوه بر اینها نظریه تحریم انتخابات بین بعضی از دانشجوها که بعضا دنبال قیافه های روشنفکری هستن طرفدار داره .
به صورت کلی غیر از یه تعداد محدود آدمهایی که با دلیل ( جلوگیری از مشروعیت بخشی به انتخابات ) به فکر تحریم هستند مابقی به صورت ریشه خانوادگی هیچ وقت در این نظام رای نمی دن .

نظر شخصی : اون عده که هچ وقت رای نمیدن که هیچی اما اون عده ای که اخیرا به فکر تحریم افتادن یادشون باشه که تحریم انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی اثر مثبتی نداشت و الان هیچ کس نمیگه مجلس هفتم نا مشروعه بلکه میگن خیلی اعصاب خردکنه . و این دردی رو از کسی دوا نمیکنه .

تحریم انتخابات تا زمانی که تقریبا حدود نصف افراد واجد شرایط رای میدن هیچ مشروعیتی رو از هیچ جا نمیگیره .

Thursday, June 9, 2005

انتخابات1 : موضع ما در برابر انتخابات

چون نزدیک امتحانات و انتخابات شدیم سعی می کنم کمتر بنویسم و بیشتر به انتخابات بپردازم .

اکثر ایرانی ها در مقابل انتخابات یکی از موضع های چهارگانه زیر رو دارن :
1- ما تو انتخابات شرکت نمی کنیم . چون با شرکت در انتخابات به نظام موجود مشروعیت میدیم . چون اگه رای بدیم با وجود اینکه شرایط همون شرایط قبلیه و هیچ تغییری رخ نمیده اما یه عده استدلال میکنن میزان رضایتمندی از نظام بالاست . چون کلا با روحانی ( معمولا از واژه آخوند استفاده میشه ) مشکل داریم و ...
2- ما تو انتخابات شرکت می کنیم اما رای سفید میندازیم . چون با شرایط موجود و نظارت استصوابی موافق نیستیم به علاوه هیچ کدوم از کاندیداهای تایید شده کارایی لازم رو ندارند . ما با رای سفید خود اعلام میکنیم که از حقوق شهروندی خود آگاهیم اما شرایط موجود را نمپسندیم و ...
3- ما اگه حسش باشه تو انتخابات شرکت می کنیم اگر هم نباشه شرکت نمکنیم . ما اگه فکر کنیم کسی ممکنه مشکلات ما رو حل کنه میام وسط بازی اگه نه از تلوزیون بازی رو تماشا می کنیم . ماها حساب کتاب نداریم . دوره دوم آقای خاتمی یهو عشقمون کشید بیایم رای بدیم ...
4- ما حتما در انتخابات شرکت می کنیم . شرکت در انتخابات وظیفه شرعی هر ایرانی است . ما برای اینکه به جهان ثابت کنیم راه انقلاب تغییر نکرده است با رای خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان میزنیم و ...

بعضی از ایرانی ها تو این دسته بندی قرار نمی گیرن مثلا من خودم جزء ایرانیهایی هستم که رای میدم چون فکر می کن بالاخره یکی از کاندیداها انتظارات من رو بیشتر برآورده میکنه پس من اگه شرایط موفق شدنش رو فراهم نکنم به خودم لطمه زدم یا یه قشر دیگه که حتما رای میدن چون آقای کاندیدا پسرخاله پسر عموشونه و اگه آدم پسر خاله پسر عموش رئیس جمهور باشه میتونه از بعضی از مزایا استفاده کنه . با وجود این به نظرم 4 دسته ای که ذکر کردم بیشتر از 90% مردم ایران رو پوشش بده . بعدا راجع به این دسته ها بیشتر می نویسم .

Wednesday, June 8, 2005

شادی


بعد از بازی ایران استرالیا مردم واقعا از شادی و شعف تو خیابون اومده بودن ، از ته دل خوشحال بودن . اما امشب شاد و خوشحال نبودن تو خیابون اومده بودن تا تو خونه نمونده باشن .

رفتیم جام جهانی

به اندازه ایران - استرالیا حال نداد اما خوش گذشت .

Monday, June 6, 2005

لاشی بازی اتنخاباتی


لاشی بازی پر طرفدار بازی در ایران .
فکر میکنم این نوع بازی رو یونسکو باید ثبت کنیم تا ازمون ندزدن .

Sunday, June 5, 2005

معجزه

مامان از بازار تجریش معجزه خریده - دونه ای 100 تومن .




Saturday, June 4, 2005

در ستایش نقد

برای سالگرد ارتحال امام و این نامه آقای احمد قابل میخواستم یه چیزی بنویسم اما نمی دونم چرا به این موضوع خیلی نمیشه نزدیک شد . هرچند که مستعار مینویسم و عموما محتاط که به کسی بر نخوره اما باز نوشتن سخته .
همین که نوشتن برای من سخته یعنی برای خیلی دیگم سخته . سخته یه سری خطوط قرمزی که معلون نیست کی کشیده و اصلا برای چی کشیده همین جوری رد کنی .
انقدر رهبری رو بالا بردن که دیگه چیزی دیده نمیشه ، که دیگه چیزی نمیشه نوشت . به نظرم این خودش یکی از بزرگترین فاصله ها بین مردم و مسئولینه ( منظورم از مسئولیت تمامی شئونیه که در قانون اساسی برای رهبر تعیین شده ) و اتفاقا همین دست نیافتنی بودن همین نقد نشدن ( متاسفانه مجلس خبرگان که مهمترین وظیفه اش همینه هم حرکتی نمیکنه - یا دوباره انقدر مخفیانه است که من تا حالا چیزی نشنیدم . ) خودش میتونه بسیاری از فرصتها رو از بین ببره .
این بنده خدا احمد قابل هم چون اونوره آبه یه خرده بلند بلند حرف زده ما هم بشنویم و گر نه اینور آب یه داستان تمثیلی نیمه نقادانه که کسی نمینویسه ( یا جرات نمیکنه بنویسه ) .
روا اتکینسون ( همون مستر بین ) تو فیلمهاش با ملکه و ولیعهد بعضا شوخی هایی میکنه اینجا با معاون وزیر تعاون هم نمیشه کرد . اما ملکه ملکه است و ولیعهد ولیعهد . راجع به همین ولیعهد کم تو روزنامه های زردشون مزخرف نوشتن اما هیچ چیزی تغییر نکرد . طبیعیه که ایران انگلیس نیست و هر چیزی که اونجا وجود داره رو نمیشه وارد کشور کرد ( خصوصا مسائل فرهنگی رو ) اما حداقل میشه ایده گرفت که بعضا خطوط قرمز کجاست .

Thursday, June 2, 2005

پارادوکس

تو یکی از کوچه های فرعی خیابون ویلا یه پوستر تو قطع A0 از یه کاندید حمایت شده بود اسم این حامیان عزیز هم " اصولگرایان اصلاح طلب " بود .
اومدم خونه سرچ کردم ببینم چه فعالیت هایی داشتن . دیدم ایول . عجب گروه های با حالی ما داریم صداشون هم در نمیاد .
این عده که جزو راستهای کمونیست هستن دیروز شورشی نمادین هم برگزار کردن . در این شورش سلانه سلانه عین گلوله میدویدن و بر روی پارچه سیاهی با رنگ مشکی کاملا خوانایی نوشته بودن ما خواهان جمهوری دیکتاتوری هستیم و با صدای بلند زمزمه می کردن راهنمای چپ میزنیم به راست می پیچیم .

اضافات افاضات : فکر میکنین از کی حمایت کرده بودن ؟

Wednesday, June 1, 2005

چی بنویسم

از اون شبهاست که دارم زور میزنم یه چیزی بنویسم .