طرفدار پیروزی می خواهد نه عدالت
حذف ایران از مقدماتی جام جهانی برایم خوش آیند بود. معتقدم شکست برایمان لازم است. باید شکست بخوریم تا متوجه شویم راه را به خطا می رویم. دانش آموزی که حداقل را نمی داد باید رفوزه شود. اگر مجدد خواند و فهمید امید ثمری هست اما اگر نفهمید و بالا رفت تا ثریا کج می رود.
صحنه گل خداداد عزیزی به استرالیا را بارها و بارها دیده ایم اما یک بار به خودمان فرصت نداده ایم که 15 دقیقه اول آن بازی خاطره انگیز را باز بینی کنیم تا به این صرافت بیافتیم که حق استرالیا بود که به جام جهانی برود. کل بازی ملال آور است و تنها وقتی خداداد گل تساوی را میزند غرور آفرین می شود. وظیفه ما طرفداری از ایران و خوشحالی برای صعود است نه تعیین تیم لایق.
شاید بهتر بود که به جای کره شمالی به جام جهانی آفریقای جنوبی می رفتیم، 7 گل از پرتقال می خوردیم و تحقیر می شدیم. تا شاید دوره بعد که خواستیم 1000 صلوات نذر صعود تیم ملی کنیم با خود بگوییم این تیم جام جهانی نرود به خیر نزدیکتر است.
دوست داشتم کره جنوبی و ژاپن بالاتر هم بروند که بفهمیم سالهاست درست عمل کرده اند و نتیجه اش را می گیرند و ما اندر خم یک کوچه مانده ایم. حداقل برایمان مسجل شود که استعداد همه ماجرا نیست و فقط بخش کوچکی از داستان است.
نمی دانم دیگر به چه خاطر طرفدار تیم آلمان شده اند. به هر دلیل که بوده است از شکست برابر اسپانیا رنجیده اند. به اختاپوس فحش میدهند. نمی توانند بگویند اسپانیا زیبا بازی کزد و محق بردن بود. فوتبال را دیده اند اما فوتبال را نفهمیده اند. تنها پی گل زدن و شادمانی بوده اند. چه اهمیت دارد کدام تیم بهتر بازی کرده است. اینان طرفدارند. به طرفداری عادت کرده اند. وظیفه طرفدار قضاوت عادلانه نیست. وظیفه، دل دادن به یک سمت و برای آن سمت سینه چاک کردن است.
قرار نیست همه کارشناس فوتبال باشند. قرار نیست تمام لذت فوتبال، کری خواندن ها و رجز خوانی اش را بگیریم که در آن صورت این چنین پر طرفدار نخواهد بود. و مساله همین است که پر طرفدار است. طرفدار پیروزی می خواهد نه عدالت.