Tuesday, October 31, 2006

احساس متفاوت


این عکس یه حس خاصی داره که تا حالا باهاش برخورد نکرده بودم و نمی تونم توضیحش بدم. یه جورایی جدید و متفاوته. خوشحال میشم بدونم دیگران میتونن حس خودشون رو بعد از دیدنش توصیف بکنند یا نه؟ اینجوری این حس جدید رو بهتر کشف میکنم.

Saturday, October 28, 2006

چگونه احمق جلوه نکنیم

دوستانی که درس انتقال مطالب علمی و فنی رو پاس کردن حداقل این مفهوم رو یاد گرفتن که : هیچ وقت مطلبی رو که از صحتش مطمئن نیستید در مقاله ذکر نکنید و در صورت لزوم از عباراتی مانند : اینگونه به نظر میرسد که - احتمال دارد- هر چند بررسی های بیشتری لازم است اما - و ... استفاده کنید.
تمامی این عبارات راه فرار رو باز میذارن و آدم عاقل خودش راههای فرار خودش رو نمی بنده. برای جا افتادن مطلب چند مثال عرض میکنم:
فرض کنید تیتراژ اول کارتون الفی اتکینز رو پیدا کردید و می خواهید بر روی وبلاگ خودتون قرار بدین فقط عباراتی رو که مطمئن هستید، بنویسید. مثلا فیلم پیدا شده انگلیسی نیست اما خاطر انگیزه! لازم نیست همین جوری از رو شیکم بنویسید آهای مردم نسخه آلمانی الفی اتکینز رو کشف کردم! چرا که در این صورت یک بنده خدا مسلط به آلمانی پیدا میشه و میگه عمو جون آلمانی نیست و احتمالا سوئدیه.
یه مثال دیگه: اگه بعد از اصلاح سوتی الفی اتکینز می خواهید به فرد مسلط به آلمانی محترم لینک بدهید، بنویسید دوست عزیزی لطف کرده سوتی ما رو گرفته! نمی خواد از خودتون هنر به خرج بدید اسم نوشته بنده خدا رو جای اسم خودش بنویسید. اگه به من هم جای اکساویچه یا ایده های کوچک من بگن "چگونه احمق جلوه نکنیم" خنده ام میگیره برای فرد مربوطه از این نیشهای گل و گشاد میفرستم :) :)
حالا که مطلب جا افتاد توصیه های ایمنی رو جدی بگیرید:
اگه تو یه روز دو تا سوتی گنده و دو تا رو هم یه جا دادید به هیچ وجه لازم نیست داغ کنید و لج تون در بیاد صاف برید به مدت 50 ساعت سه سال بایگانی بنده خدا مسلط به آلمانی رو بخونید و هر چی سوتی هستش رو جمع کنید، به جای اون می تونید سر و ته قضیه رو با شوخی و خنده و جنگولک بازی هم بکشید چرا که قدما گفتن هر قدر گه رو بیشتر هم بزنید بوش بیشتر بلند میشه ( بابا ضرب المثل مستهجن) یعنی راه رو باز می کنید برای اینکه ملت بیان 50 ساعت وقت بذارن سوتی های وبلاگ خودت رو دربیارن (مثلا اونجایی که به تبلیغ نیسان گفتی مزدا و هیچ کس هم به روت نیوورد و هنوز هم درستش نکردی).

القصه!! انگلیسی های محترم یه ضرب المثل دارن برای عزیزانی که کلا دست و پا چلفتی تشریف دارن و روزانه گافهای گنده رو پیش یه نفر میدن و می فرمایند: All thumbs یعنی یارو همه انگشتهاش شسته . یعنی اون بابایی که لخت اون بالا نشسته داره فکر میکنه خیلی هم بارش نیست اگه دستش رو از نزدیک ببینید این شکلیه

Friday, October 20, 2006

جشنواره کارتونهای دوران کودکی اکساویچه یا چگونه یوتیوب خاطرات کودکی مرا زنده کرد

شخصیت های کارتونی دوران کودکی موضوعی است که بین همسالان با خاطرات روشن و شفاف یاد می شود و بعضا خاطرات مشترکی از تقلید رفتار شخصیتهای کارتونی بین همسالان پیدا میشود .
این عبارات قلمبه سلمبه مقدمه ای بود بر اینکه کلی زمان صرف کردم تا تونستنم تعداد قابل توجهی از تیتراژهای کارتونهای قدیمی رو روی یوتیوب پیدا کنم، میدونم سرعت اینترنت چی شده و پست به این سنگینی پدر صاحب بچه رو در میاره. ولی کاریش نمیشه کرد.

<> Alfie Atkins
اول از همه الفی اتکینز یکی از محبوب ترین شخصیتهای کارتونی ایران. متاسفانه تیتراژ انگلیسی رو پیدا نکردم و نسخه احتمالا سوئدی با اسم Alfons Åberg موجود بود. اما خیلی فرق ندارن.



<>Postman Pat theme
پت پستچی.



<>Watoo Watoo
واتو واتو. داروین واتو واتو رو ندیده بود که چه جوری تولید مثل میکنه :)


<>Belfi en Lillibit
بلفی و لیلیبیت.


<>Dans les Alpes avec Annette
آنت.
اصلاح لینک شکسته شده با یادآوری دوست گرام


<>Barbapapa
باربا پاپا- باربا ماما - باربا زو - باربا لی ...


<>Bamse
بامزی. دو قسمت بامزی دقیقا تو ذهنم مونده. یکی اژدها که کوفته قل قلی میخورد و اون خره که عین اسب میدوید. یادتون دیگه.


<>James The Cat
خپل


<>Maya the Bee
ظهر جمعه های ما عجین شده بود با نیک و نیکو! یادش به خیر!


<>De Familie Robinson
خانواده دکتر ارنست


<>Papa' Gambalunga
بابا لنگ دراز


<>Nathalie
حنا دختری در مزرعه! اون بنده خدایی که یه تیکه اول موسیقی رو انتخاب کرده و هی تکرار و تکرار و تکرار؛ آخر استعداد بوده.


<>Mr. Hiccup
آقای سکسکه.


<>Simon in the land of chalk drawings
من سایمون رو خیلی خوب یادم نمیاد اما تو سرچ ها که دیدمش سریع شناختمش.


<>Popeye the Sailor
ملوان زبل؛ جادوی اسفناج؛ بهانه ای برای اینکه بورانی (ترکیب ماست و اسفناج) رو با میل بیشتری بخورم.


<>The Inspector (Pink Panter)
بازرس و پلنگ صورتی. دماغ فرانسوی ها همیشه مایه مباهات بوده.


<>Inspector Gadget
کارگاه گجت برای دوران نوجوانی تا بچگی اما به هر حال خاطره انگیزه.


<>Duckula
قلعه هزار اردک!


<>Chobin
چوبین. من خیلی خوشم نمیومد.


<>Ferdy
فردی مورچه سیاه.یحتمل ورژن هلندی



از اینجا به بعد فیلم های یه قدری طولانی تره:


<>Pat & Mat
بین علما و فضلا اختلاف هستش که بهترین پت و مت اونیکه می خوان مرغ درست کردن یا همین که می خوان خونه رو کاغذ دیواری کنن. من دومی رو ترجیح میدم.


<>Belle and Sebastian Episode 1 Part 1
بل و سباستین! حقیقتش چون تیتراژ خالیش رو پیدا نکردم مجبور شدم یه فیلمی که شامل تیتراژ باشه رو انتخاب کنم.


<>Deputy Dawg Cartoon: Dog-gone Catfish
مردی که قلبی از طلا داشت. این قسمت معروف ترین قسمتی که من می شناسم.


<>The Ant and the Aardvark
مورچه و مورچه خوار. دوبله این کارتون فوق العاده است یعنی صدای دو تا دوبلور عین نسخه انگلیسی می مونه. دقیق گوش کنید خودتون متوجه میشید.


<>لولک و بولک
انگار تیتراژی به اون مفهوم نداره. همین جوری شروع میشه. شاید هم داره و من ندیدم.


<>Jimbo and the Jetset
آخرین رو هم به جیمبو اختصاص دادم چون تقریبا تنها موردی بود که عینا در تلویزیون دیده بودم.


خلاصه دستم درد نکنه. خیلی طول کشید تا اینها رو جمع کردم البته چند تایی رو هم مثل هایدی یا سفرهای علمی و ... رو اینجا نیوردم.


اضافات افاضات: غربتستان تذکر دادند که الفی اتکینز و فردی به ترتیب سوئدی و هلندی هستند که قبلا به اشتباه آلمانی ذکر شده بودند.

Tuesday, October 17, 2006

cool

بعضی از مفاهیم به خصوص صفتها با مصداق هاشون شناخته میشن. برای یه بچه 5 ساله مفهومی مثل هفت خط تقریبا بی معناست اما به مرور زمان با دیدن مصداقهایی مثل اصغر آقا، حاج حسن، کریم جون و ... که توسط دیگران هفت خط تلقی میشن، پارامترهای مشترک بین این مصداقها کشف و با مفهوم هفت خط معادل میشه. در این بین آدمهای کم هوشی مثل شخص شخیص بنده پیدا میشن که هر چقدر مصداق می بینن موفق به کشف مفهوم نمیشن. به عنوان مثال مفهوم cool همونی که مرحوم ارکات با چند تا قالب یخ نشون میداد که همون جا هم من نفهمیدم یعنی یارو خیلی یخه یا خیلی باحاله، از جمله مفاهیمی که هر چی بیشتر مصداق می بینم بیشتر گیج میشن.
من می گم یارو اوا خواهره دیگران معتقدن خیلی coolتشریف داره.
طرف تریپ عمله ها رو داره دوستان بر coolبودنش اتفاق نظر دارن.
خلاصه اینکه من نفهمیدم کول یعنی چی. اینجا هم آدم کول فراوونه. یک نمونه اش در تصویر زیر دیده میشه.

نتیجه منطقی: پایین کشیدن شلوار تا زیر محل خروج گازهای نامربوطه و نمایان شدن حجم عظیمی از شرت با طرح چرخ و فلک و الا کلنگ، یعنی کول.

Saturday, October 14, 2006

جون مادرتون سیگار نکشید

از اونجایی باب تو رو خدا سیگار نکشید باز شده. و از اونجایی که بعضی از مطالب باید در موعد مناسب پابلیش بشن وگرنه سوخت میشن. به آگهی بازرگانی زیر توجه فرمایید. در حین مشاهده به پیغام جون مادرتون سیگار نکشید توجه داشته باشید.

Tuesday, October 10, 2006

فرهاد


مرد تنها - آهنگ فیلم رضا موتوری- با صدای فرهاد
روحش شاد

Saturday, October 7, 2006

The last standing man

دیروز رفتم نماز جمعه دانشگاه. تنها شیعه اونجا من بودم. تنها ایرانی اونجا هم من بودم. تنها بودم اما تنها نبودم.

Thursday, October 5, 2006

ماه رمضون واقعی

فرق گشنگی کشیدن با روزه دار بودن غیر از بخش فردی قضیه، مربوط به اتمسفر اطراف آدم میشه؛ در حس و حال و اتفاقاتی که دور و بر آدم میافته، در دور هم بودن سحر و پخش شدن دعا از تلویزیون یا رادیو، در ترافیک سنگین قبل از افطار، در بوی نون شیرمال و حلوارده است. در ربنایی که قبل از افطار پخش میشه. در یواشکی سیگار کشیدن بعضی آدمها و خیلی چیزهای دیگه است. وقتی اتمسفر ، اتمسفر ماه رمضون نباشه روزه دار بودن و گشنگی کشیدن خیلی به هم نزدیک میشن.

Monday, October 2, 2006

رالی بین فدرر و هیویت

می دونم سرعت اینترنت تو ایران چقدره. اما رالی بین لیتون هیویت و راجر فدرر که 45 ضربه رد و بدل میشه واقعا ارزش دیدن داره.