Monday, September 12, 2005

زنگها برای که به صدا در می آیند

یه مدت بود نسبت به آواز ویق ویقی که صبحها ساعتهام می خوندن حساسیت پیدا کرده بودم . یه روز زائده خاموش/روشن یکیشون رو پیدا نمی کردم ، با هدف اینکه باتریش رو از مدار خارج کنم تو حالت خواب و بیداری چند بار کوبیدمش زمین => محکم ماچ کردن زمین باعث شد جونش در بیاد و آواز خوندن یادش بره . به هر حال ساعتها کلی اعصابم رو خرد می کردن اما ساعت فعلیم برام بتهون فور الیز پخش میکنه تا مجبورش نکنم زمین رو ماچ کنه ، این تاکتیکش فعلا موثر بوده تا ببینم چی میشه .
تو زندگی به اندازه کافی مایه اعصاب خردی وجود داره دیگه لزومی نداره با دست خودمون ذهن خودمون رو درگیر جفنگیات بکنیم .

0 ایده از دیگران: