Thursday, November 29, 2007

درست استفاده کنید

اگر درست استفاده کنید کچل خندانی خواهید بود.

Monday, November 26, 2007

مونولوگ

اگه پاتو از رو دم ما ورداری میبینی که بلدیم باهاش گردو هم بشکنیم.

Sunday, November 25, 2007

صبحانه مردافکن من

شیرنسکافه، نون، کره، پنیر، مربای توت فرنگی، عسل و شکلات اجزای صبحونه استاندارد منه. معمولا آب سیب یا آب پرتقال روی همه اینها میریزم تا راه نفس باز شه. خلاصه که بیشتر شبیه صبحونه مفتی های هتل میمونه که خلق الله تا بلغ الحلقوم پر میکنن یه وقت پولی که دادن حروم نشه. مشغول وبگردی بودم به این پروژه صبحونه -breakfast- برخوردم (اساسا از سبک پروژه های صالح پسنده). هرقدر بالا پایین کردم هیچ بنی بشری یافت نشد که تو ابعاد من صبحونه بخوره و نتیجه گرفتم که تمام اینها یه چیزیشون میشه.

Saturday, November 24, 2007

مونولوگ


یه وقتی فکر نکنی اونقزه تو کف موندیم که کارمون به طویله و سولدونی کشیده باشه ها.
به مولا لوله اگزوزش شرف داره به اون نانجیبی که بوی دوتا مرد دیگه رو میده.

Monday, November 19, 2007

Powerfull Petition

خیلی ها اعتقاد دارن کلیک کردن و پر کردن دادخواست های - اعتراض های - اینترنتی (E-petition) هیچ تاثیری بر هیچ جا نداره. عده ای هم مثال میارن که در مورد نشنال جئوگرافی و خلیج فارس کردیم و دیدید که شد. داستان اعتراض 1.7-1.8 میلیون نفر به دولت تونی بلر و پاسخ رسمی او احتمالا شاخص ترین مثال در این حیطه است.
معتقدم با شرایط فعلی فارسی زبانان موجود در شبکه اینترنت پتانسیل خوبی برای فعالیتهای بین المللی از این دست دارن اما در مورد مسائل داخلی ایران انتظار نتایج جدی گرفتن از این مکانیزم چندان واقع بینانه نیست.
تبلیغ زیر ما رو دعوت میکنه به دادخواست پر کردن و تلاش برای بهبود مسائل پیرامونمون. دیدنش خالی از لطف نیست.

Monday, November 12, 2007

دیالوگ

نصرالله خان برد آب توبه سرش بریزه. بزرگتر ندیده به خودش. غریبه باس براش بزرگی کنه.

خبط کردن. اون دختر رو باید برد حموم جهودها بلکم بختش وا شه، یه عقل گردی شب زفاف دختر ناباکره بغل خواب کنه.
گیس بریده ی میون ابرو ندار رو آخه چه به توبه.

خوفت از خدا نمیاد پشت سر بنده اش لیچار بار میکنی.

پاچه ورمالیده رسوای هفت محله است. غیبت نداره. هر لندهوری که خانوم خانوما بهش پشت میکنه سرش رو تو دومن خاله شلیته گلی میذاره.

Sunday, November 11, 2007

سیگار، اینترنت، قهوه، عشق و از این دست ...

بعضی ها اسمشو می ذارن سیگار هر روز بهش پک میزنن
یه عده بهش میگن اینترنت، صبح تا شب پاش میشینن
اسمش رو چایی یا قهوه هم گذاشتن طعم تلخشو هر شب می چشن
شاید هم عشق باشه؛ اونی هر روز و شب بهش فکر میکنی و حتی یک لحظه هم تنهات نمیذاره.
شاید برای شما کتاب باشه یا فیلم. خودشون یا ژست روشنفکری با اینها گرفتن. وبلاگ چی؟ خیلی احتمالش زیاده
چه میدونم تریاک و حشیش و جوینت و هزار کوفت زهر مار دیگه هم از همین قماش هستن.

آدمها دوست دارن به یه چیزی عادت کنن. شکلش فرق میکنه اما ذاتش یکیه. ما همه معتادیم. همه خماری میکشیم. خماری عشق، خماری کتاب یا فیلم خوب، خماری خماریه دیگه. نشئه هم میشیم. همه دوستش داریم.

آدم خیلی ساده عادت میکنه اما ترک عادت خیلی سخته.

عین مردن میمونه دل بریدن
اما دل بستن آسونه شقایق

Sunday, November 4, 2007

روزهای بی خاطره

گلی به جمال دوست نادیده عزیز که احوالی از ما پرسید. خیلی شرمنده شدم. شرمنده تر میشدم اگه این دو خط رو هم نمی نوشتم.