Saturday, December 20, 2008

آقا یوسف یادته


یادته آقا یوسف مامان رفت شکلات خرید داد دستت که بهم بدی. ولی بغضم ترکیده بود و کاریش نمیشد کرد.
یادته موهام منگول منگول بود. یادته اون لباس پیش سینه دار مخملی رو که پوشیده بودم و از اشکام خیس شد.
یادته رفتم بیرون بهت فحش دادم. بهت گفتم خسیس. و فحشی بدتر از اون بلد نبودم.
آقا یوسف خیلی زود گذشت. ولی خاطرش موند.

0 ایده از دیگران: