مرگ مردمداری یا چگونه فایل صوتی رو تصویری کنیم
بچه که بودم مامان نمی ذاشت تو خیابون موز بخورم. می گفت شاید بچه ای دستت ببینه دلش بخواد. وایسا بریم خونه. ما این جوری بزرگ شدیم. مبادا دیگری هم دلش بخواد. نکنه بغل دستیمون نداشته باشه. اما همه که این طور فکر نمیکنن. تو خود ایرانش همه درس مردمداری و مروت رو از دوران طفولیت با شیر مادر (منظور گیگز 2 می باشد) به خیکشون نبستن چه برسه به این کفرآباد لامذهب پرور.
آقا جون شاید دله من هم خواست. مگه من آدم نیستم، حق همسایگی بخوره تو فرق سرت!! نمیگم من رو هم دعوت کن چون اگه دعوت هم بکنی من اهل صکص دسته جمعی نیستم اما این صداهای تحریک آمیز رو کمتر دربیار یعنی در بیارین. برادر من شما یک ساعت فعالیت میکنی لذتش رو میبری اما نصف CPU من رو تعطیل کردی رفته. شما فایل MP3 میدی ، خروجی Divx میگیری. خب این پدر هر سیستمی رو درمیاره. آقا جون نکن. اون که کار از کار گذشته اما با مغز ما اینجوری بازی نکن. انقدر ما رو درگیر الگوریتمهای پیچیده نکن.
نگاشته شد. در ساعت 1 بامداد به وقت محلی- نیم ساعت پس از اتمام فعالیتهای آقای همسایه
تو چشم کف بره خفه شم. اگه این داستان خیالی بوده باشه.
2 ایده از دیگران:
:D
خوب تلافی کن، یه شب هم تو از اون پارتی ها بگیر دعوتش نکن.
khodaa midooneh cheghad khandidam vaghti een posto khoondam, I have the same thing happening every Sat and Sun morning... I wake up with their noise and remember ... oh, it's weekend again!
Post a Comment