Sunday, February 26, 2006
Tuesday, February 21, 2006
تار سیبیل، ریاضی، کاغذ چاپاری - واگویه های یک ذهن مشعشع
1- قدیمتر ها زمانی که مردها یه خرده مردتر بودن، حرف مرد حرف بود، دلها صافتر بود، پول همه چیز نشده بود، زندگی ها ساده تر بود وقتیپول کم میاوردن سیبیل گرو میذاشت. یه تار سیبیل از صورت جدا میکردن و میرفتن. طرف معامله مطمئن بود که این سیبیل طرف رو برمیگردونه. می دونست که اون یه تار سیبیل نقد میشه. دیر یا زود تار سیبیل پول میشه. یه جور جادوگری بود. کیمیاگری بود ؛ مویی طلا میشد. دنیایی که برای خودمون ساختیم کیمیاگری قدیمیها رو باور نداره . چون از نامردهای روزگار دیده که هزار من چک و سفته هم دردی از کسی دوا نمیکنه. پولت رو می خورن یه آب هم روش این هم یه جور جادوگریه .اما جادوگریه کثیفیه.
2- دستگاههای خود پرداز اساسا مطلوب هستن اما برای آمریکا طراحی شدن نه ایران. برای کشوری که اسکناس 100 دلاری داره نه برای ما. اگه فرض کنیم قدرت خرید 10 هزار دلار معادل 10 میلیون تومن باشه و این پول رو از دستگاه خود پرداز تو آمریکا بگیریم 100 تا برگه شمرده میشه اما تو ایران با پرداخت اسکناس 1000 تومنی باید 10 هزار برگه شمرده بشه . مقایسه بین 100 و 10.000 دو نکته مهم در بر داره اول اینکه برای انجام کار مشابه در ایران 100 برابر زمان بیشتر صرف میشه . دوم اینکه اگه عمر مفید این دستگاهها تو آمریکا 100 سال باشه ایران یه ساله خراب میشن.
وضع ما همینه اونها ابر قدرتن چون از زمان 100 برابر بهتر استفاده میکنن و دستگاههاشون 100 برابر بیشتر عمر میکنه. چون فکر کردن و طراحی کردن و ما تقلید کردیم. ریاضی سیاست نیست اما می تونه باشه.
3- چند بار پرداخت پول به سایتهای اینترنتی اون ور دنیا رو تجربه کردم. دفعه اولش خیلی حس جالبی داشتم. مسترکارت یکی دیگه بود و داشتم خرج میکردم کلی بهم خوش گذشت . چون به آدمهای اون ور دنیا میشه اعتماد کرد خرج کردن لذت بخش میشه اما تو ایران چون اعتماد وجود نداره خرج کردن اینجوری عین کابوس میمونه.
رفیقم امسال کنکور سراسری ارشد رو اینترنتی ثبت نام کرده بود . بعدا فهمید اطلاعاتش ثبت نشده در حالی یه صفحه خوشگل اومده بود که اطلاعات شما ثبت شده و مونده بود بره خفت کی رو بچسبه که با یه سال زندگی من دارید بازی میکنید . بابابزرگهامون ها سیستم چاپار رو راه اندازی کردند . در دوران دیجیتال کماکان این سیستم برامون مناسبتره . کاغذ بدن . مهر بزنن . انگشت بزنیم . کاغذ خیلی چیز بهتریه کلا.
اضافات افاضات: اینها حرفهایی بود که تو دلم مونده بود . این نوشته آچار فرانسه مجبورم کرد بنویسمشون.
Monday, February 20, 2006
Saturday, February 18, 2006
انتخاب رنگ صفخات وب
چندی پیش آچار فرانسه لینکی گداشته بود برای انتخاب رنگ های هماهنگ برای طراحی صفحات وب. به نظرم اینجا خیلی کاملتر از اونه.
Tuesday, February 14, 2006
سس فلفل
در روزگاری نه چندان دور، سفرای ممالک شوروی سابق (روسیه فعلی)، آمریکا و انگلیس جهت اطلاع از منابع نفطی ایران در معیت هم به خاک حوزستان نزول اجلال فرمودند. بر خود فرض نموده که از ذائقه و طبع مردمان آن دیار مطلع گشته آیندگان را سودی عظیم فرا روی نهند؛ حسب حال به خوردن سمبوسه کمر همت بستند. جناب سمبوسه فروش به رسم مالوف ایرانیان، مهمان نوازی را به غایت رسانیده، به عالیجنابان سفرای ممالک اجنبی علاوه بر سمبوسه اعلا مقادیر متنابهی سس فلفل مرحمت نمود. آن سه که سرد و گرم روزگار چشیده بودند و فراست و کیاستی درخور داشتند به لمحه البصری دریافتند که استعمال آن هرچند داخلی است اما تا فیها خالدون ماتحت را به آتش خواهد کشید که گدازه های آن نمود بیرونی یافته در حوزه های گازی جنوب به انفجار می انجامد. بر آن شدند تا کیاست خود را به رقابت گزارند. در دم گربه گرسنه ای که پوستی بر استخوان می نمود یافتند و شرط کردند آنکه سس فلفل به گربه بخوراند اطمعه و اشربه ای چند مهمان دو تن دیگر باشد. به محض انعقاد کلامشان ( کجایی کرباسچی؟) سفیر شوروی جستی زده گربه را در ربود، پا بر سرش گذاشته همی فشرد تا گربه به فغان افتاد و دهان تا بناگوش باز نمود، سفیر خنده ای کرد، تابی بر سبیل داده سس فلفل به حلق گربه ریخته دهانش ببست. گربه تا از ید آن فاجر خلاص گردید هر آنچه در دهانش بود بازپس داد. سفیر آمریک گربه مظلوم را نوازشی چند کرد و انبوهی سس فلفل بر روی قطعی از سمبوسه خویش نهاد و بر گربه عرضه کرد. گربه از بوی غذا به وجد آمده، طاقت سس فلفل نداشت همی دور آن میگشت تا با حذر از سس کمی از گرسنگی خود بکاهد اما از سس گریزی نبود به ناچار روی از آن برتافت. چند قدم فاصله از ایشان نگرفته بود که سفیر انگلیس در برش گرفت. همی گربه بر خود مالیده نوازشش می کرد هر آنچه که بر گربه لذت بخش بود انجام داد تا گربه با او مانوس شد. سفیر کبیر در فرصتی مغتنم کثیر سسی به ورودی مقعد گربه مالید و رهایش کرد . کمی گذشت و مقعد مبارک گربه سوزناک گردید هر آنچه دوید افاقه ای بر رفع سوزش نکرد برای رفع سوزش ماتحت به ناچار تمامی سس فلفل را لیسید و نوش جان نمود. سفرای شوروی و آمریک بر کیاست سفیر کبیر انگلیس احسنت گفته جهت ابراز احساسات دست یمین خود را مشت کرده و به آرامی انگشت وسط را بالا آوردند. سفیر کبیر انگلیس خنده ای کرد و گفت اطعمه و اشربه ای را که باختید زود بدید یا از تو خشتکتون می کشم بیرون.
قصه ما به سر رسید سیاست انگلیس به نقطه خطر رسید
پایین رفتیم خلیج همیشه فارس بود بالا رفتیم دریای همیشه خزر بود بیچاره گربه روی نقشه که آخرش هم اونش سوخت هم اونش.
Saturday, February 11, 2006
دنیای دری وری
دنیا دری وری یعنی دنیایی که احترام به عقاید و نظرات دیگران و آزادی بیان با کرم ریختن و انگشت تو جای حساس مردم کردن یکی میشه.
چاپ مکرر کاریکاتورها کم بود . تی شرت 19 دلاری هم میفروشن.
Friday, February 10, 2006
It Happened One Night
دیشب یه سری به صالح زدم ببینم بالاخره راجع به فرهنگ قشنگ لینک دادن و لینک و گرفتن چیزی نوشته یا نه . یه نوشته جدید داشت با سه تا کامنت . کامنت هاش رو باز کردم که ببینم چی نوشتن . یکی از کامنتها رو دیزی-راکر نوشته بود . کمی قبل تر هم مهدی حکیمی کلی از این بنده خدا تعریف کرده بود که نمی دونم برای دو در دو بنر ، یا اکستنشن برای فایر فاکس یا یه چیزی تو همین مایه ها درست کرده . به علاوه از اون اسمهاییه که آدم بدش نمیاد بدونه پشت این اسم کی خوابیده. خلاصه مشغول خوندن نوشته اش راجع به گرمی ، دانلود Sometimes you cant make it on your own و صفحه about بودم که نکته ای توجه ام رو جلب کرد. آیا نیک نیم من رو کس دیگه ای هم استفاده کرده یا نه؟ خلاصه دست به دامن گوگل شدم و جستجو کردم "اکساویچه" تازه متوجه شدم که طبق قوانین جمهوری اسلامی حق سرچ کردن همچین عبارت مستهجنی رو ندارم - لابد باید نیک نیم رو اک.اویچه بذارم تا بی ناموسیش گرفته شه - سی جی ای پروکسی و سرچ مجدد . با کمال تعجب دیدم بعد از وبلاگ خودم ، دومین وبلاگی که این واژه قشنگ رو نوشته همین دیزی راکر گرامیه . جل الخالق .
سوال : من که با این بنده خدا صنمی نداشتم و تازه همین الان فهمیدم چه راکر باحالیه و برای بنده واجبه که این آهنگها رو دانلود کنم با این وجود این عزیز ما رو از کجا گیر آورده ؟
جواب : وقتی همین جوری سرتو میندازی پایین تو وبلاگ مردم کامنت میذاری که تاهوما خوب - اکسپلورر بد . معلومه که ندونی خودت رفتی گیر دادی و لازم نبوده کسی گیرت بیاره .
نتیجه منطقی : دنیا روال منطقی داره و پر ار علت و معلوله فقط باید منطقش رو پیدا کنی.
نتیجه وبلاگی : کامنت میذارین یه نشونی از خودتون به جا بذارین.
نتیجه موسیقیایی : با دیزی راکر باشید انگار مطالب قابل توجهی می نویسه.
نتیجه مخاطب محور : اگر نفهمیدین چی شد مهم نیست اونی که باید بفهمه؛ می فهمه.
Monday, February 6, 2006
قر و قاطی
چند روزیه همه چیز با همه چیز قاطی شده . شورای امنیت ، ایران هسته ای ، دانمارک جریحه دار کننده ، ایام الله دهه فجر ، دهه اول محرم و چند تا چیز دیگه . من هم که مرده اظهار نظر در همه موارد مرتبطه و غیر مرتبطه از زور زر نزدن دارم خفه میشم . فی المجلس اهم عرایض رو میارم تا عقده ای از دنیا نرم
1- خطاب به برادر درخشان : اگه ادیسون برق رو اختراع نمی کرد یکی دیگه می کرد.
2- احتمالا اونهایی که اجازه دادن ملت برن بقیع؛ با خلبانهای جنگنده های آمریکایی می خوان بیان پابوس امام رضا
3- ما از شورای امنیت به یونسکو و فائو شکایت می کنیم.
4- ای دانمارک! ای الدنگ! ای جریحه دار کننده! تف به قبر اجداد وایگینگتون
5- چند سال پیش نوحه امام حسین با آهنگهای افتخاری هماهنگ میشد اما با آهنگ غیر مجاز! تردد غیر مجاز! پارک دوبل! خیلی باحالی ! قربون زخم قمه ات
5-داریوش برای شاه خونده بود : "با کتاب ترانه های من -- نه قصیده ، غزل سپاس توست" نه شاه خیلی قابل دفاعه نه داریوش هنرمند وارسته و قابل ستایش . فقط : تا بوده همین بوده تا هست چنین باشد.
6- ای اتریش! ای رئیس اتحادیه اروپا! اگه تو آزادیه بیان داری کاریکاتور میکشی ما هم آزادی بیان داریم: هولوکاست رو از تو تونبتون درآوردین. چطور اون خوبه ولی این زندانی داره.
7- خداییش خیلی دنیای احمقانه ای ساختن . ریختن افغانستان گفتن بن لادن ( نفر شماره 1) اینجاست. بعد از چند سال شرق مطلب میزنه مرد شماره 4 القاعده دستگیر شد. بی اجازه میریزن تو خاک پاکستان ایمن الظواهری (مرد شماره 2 ) رو بگیرن فرداش یارو پیغام میده جرجی بین مسلمون شو با هم برادر شیم. این وسط مرد شماره 1 تو کوهها با خانوماش لشگر درست میکنه (شماره های کم و کسر شده 15 سال زمان احتیاج دارن ). ریختن تو عراق گفتن اینجا بمبهای بدی هستش بعد از 2 سال گفتن ای بابا عوضی اومدیم این یارو عنچوچکه ابو مصعب زرقاوی رو علم کردن هی میگیرنش هی ول میکنن . هی میگیرن هی ول میکنن . حالا هم میگن ایران داره کارهای بد بد میکنه لابد چند سال بعد اکساویچه میشه آدم خفنه کی یا داره لشگر سازی میکنه یا هی میگیرنش هی ول میکنن.
Saturday, February 4, 2006
خوشبخت ترین زن دنیا
زنهایی که شوهرشون بوکسور حرفه ایه از خوشبخت ترین زنهای دنیا هستند چون:
هر چند ماه یک بار کمپلت ریخت شوهرشون عوض میشه
Thursday, February 2, 2006
احیای اسلام
هر حکومت برای آنکه پایدار بماند نیازمند آن است که اهدافی را برای خود و شهروندانش مشخص کند تا با استناد با اهداف تعیین شده میزان موفقیت خود را اندازه گیری کرده و به افراد جامعه نشان دهد. به نظر میرسد که تمام اهداف جوامع مختلف را بتوان تحت عنوان سعادت افراد جامعه خلاصه کرد. نظامهای کمونیستی و کاپیتالیستی هرکدام نسخه خاصی برای سعادتمندی افراد جوامع خود پیچیده اند که آن نسخه مشتمل بر مجموعه ای از اهداف کلان-نگر می باشد.
در زمان پهلوی دوم، «احیای شکوه ایران قبل از اسلام» به عنوان یکی از مهمترین اهداف کلی جامعه برای سعادتمندی مطرح بود و بسیاری از فعالیتها مانند تغییر تاریخ هجری شمسی، جشنهای 2500 ساله و ... در همین راستا صورت می گرفت. هنر امام خمینی در آن بود که این هدف را در تقابل با اسلام قرار داد و هدف جامعه مورد نظر خود را «احیای اسلام» بیان کرد. به همین دلیل قیام امام حسین (ع) که با هدف احیای دین پیغمبر - اسلام- صورت گرفته بود ، تبدیل به کلیدی ترین منشا اقدامات انقلابیون شد. جامعه ایران هم نشان داد که به اسلام مقیدتر است تا پان ایرانیسم.
شعارهای ساده زیستی مسئولین، احیای سنت علوی در حکومت و ... کماکان برای عموم مردم جامعه ما شیرین است حتی اگر این شعارها بعضا با موضع گیری های غیر عادی در شرایط حساس سیاسی و اقتصادی همراه شود. به نظر میرسد مخالفین نظام جمهوری اسلامی چندان به این نکته توجه نمیکنند و کماکان به دنبال آن هستند که ایرانی بودن جامعه را مهمتر از اسلامی بودن آن جلوه دهند و بعضا برای رسیدن به این هدف به تخریب اسلام به خصوص در مورد حقوق فردی می پردازند.افرادی که در کانالهای به اصطلاح لس آنجلسی مشغول به اصطلاح مبارزه هستند بیشتر به دلقک میمانند تا مبارز. همین افراد به عنوان یکی از ابزار تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی عمل میکنند و رسانه ملی هر از چند گاهی به جامعه ایران مخالفین خود را در قالب برنامه های طنز نشان می دهد؛ که به حق شایسته نیست به جد گرفته شوند. اما نخبگانی که منتقد حکومت هستند بیشتر به بحثهای کلاسیک دموکراسی و ابزار مهار قدرت در جامعه اسلامی و ... مشغولند که اساسا گوش شنوایی چندانی نمی یابند و از اینکه جامعه به آنها توجه نمی کند می نالند.
تاکنون کمتر به نقد حکومت فعلی بر اساس موازین خود پرداخته شده است. بررسی کارامدی سیستم موجود برای احیای اسلام چندان مورد توجه قرار نگرفته است و اتفاقا نقطه ای است که هم می تواند باعث بهبود شرایط موجود با افزایش پاسخ خواهی افراد جامعه شود و هم میتواند برای مخالفین ابزار تخریب حکومت شود. بر اساس شرایط موجود جامعه نه تنها انقلابی صورت نخواهد گرفت بلکه شورشهای پراکنده هم شاهد نخواهیم بود چرا که عموم جامعه ایران اهداف تعیین شده نظام جمهوری اسلامی را مثبت میدانند. در نتیجه چه آنان که قصد بهبود و اصلاحات را دارند و چه آنان که قصد و تخریب و براندازی دارند باید از شعارها و گفته های مسئولین برای بیان نقص ها (جهت اصلاحات) و ناکارامدی نظام (جهت براندازی) استفاده کنند که به نظر میرسد هیچ کدام از این گروهها به این موضوع توجه چندانی ندارند.