تار سیبیل، ریاضی، کاغذ چاپاری - واگویه های یک ذهن مشعشع
1- قدیمتر ها زمانی که مردها یه خرده مردتر بودن، حرف مرد حرف بود، دلها صافتر بود، پول همه چیز نشده بود، زندگی ها ساده تر بود وقتیپول کم میاوردن سیبیل گرو میذاشت. یه تار سیبیل از صورت جدا میکردن و میرفتن. طرف معامله مطمئن بود که این سیبیل طرف رو برمیگردونه. می دونست که اون یه تار سیبیل نقد میشه. دیر یا زود تار سیبیل پول میشه. یه جور جادوگری بود. کیمیاگری بود ؛ مویی طلا میشد. دنیایی که برای خودمون ساختیم کیمیاگری قدیمیها رو باور نداره . چون از نامردهای روزگار دیده که هزار من چک و سفته هم دردی از کسی دوا نمیکنه. پولت رو می خورن یه آب هم روش این هم یه جور جادوگریه .اما جادوگریه کثیفیه.
2- دستگاههای خود پرداز اساسا مطلوب هستن اما برای آمریکا طراحی شدن نه ایران. برای کشوری که اسکناس 100 دلاری داره نه برای ما. اگه فرض کنیم قدرت خرید 10 هزار دلار معادل 10 میلیون تومن باشه و این پول رو از دستگاه خود پرداز تو آمریکا بگیریم 100 تا برگه شمرده میشه اما تو ایران با پرداخت اسکناس 1000 تومنی باید 10 هزار برگه شمرده بشه . مقایسه بین 100 و 10.000 دو نکته مهم در بر داره اول اینکه برای انجام کار مشابه در ایران 100 برابر زمان بیشتر صرف میشه . دوم اینکه اگه عمر مفید این دستگاهها تو آمریکا 100 سال باشه ایران یه ساله خراب میشن.
وضع ما همینه اونها ابر قدرتن چون از زمان 100 برابر بهتر استفاده میکنن و دستگاههاشون 100 برابر بیشتر عمر میکنه. چون فکر کردن و طراحی کردن و ما تقلید کردیم. ریاضی سیاست نیست اما می تونه باشه.
3- چند بار پرداخت پول به سایتهای اینترنتی اون ور دنیا رو تجربه کردم. دفعه اولش خیلی حس جالبی داشتم. مسترکارت یکی دیگه بود و داشتم خرج میکردم کلی بهم خوش گذشت . چون به آدمهای اون ور دنیا میشه اعتماد کرد خرج کردن لذت بخش میشه اما تو ایران چون اعتماد وجود نداره خرج کردن اینجوری عین کابوس میمونه.
رفیقم امسال کنکور سراسری ارشد رو اینترنتی ثبت نام کرده بود . بعدا فهمید اطلاعاتش ثبت نشده در حالی یه صفحه خوشگل اومده بود که اطلاعات شما ثبت شده و مونده بود بره خفت کی رو بچسبه که با یه سال زندگی من دارید بازی میکنید . بابابزرگهامون ها سیستم چاپار رو راه اندازی کردند . در دوران دیجیتال کماکان این سیستم برامون مناسبتره . کاغذ بدن . مهر بزنن . انگشت بزنیم . کاغذ خیلی چیز بهتریه کلا.
اضافات افاضات: اینها حرفهایی بود که تو دلم مونده بود . این نوشته آچار فرانسه مجبورم کرد بنویسمشون.
1 ایده از دیگران:
منطقی بود
Post a Comment