Tuesday, April 18, 2006

آفتابه

آفتابه نقش عظیمی در فرهنگ ایرانی اسلامی ما داره. تا چند دهه قبل آفتابه مسی و برنجی و برنزی و ... جزو لاینفک زندگی مردم بود و بعضا هم آفتابه نقره و طلا برای درباریون استفاده میشد. با گذشت زمان این آفتابه ها قیمت خون جد و ابادمون رو پیدا کردن مثلا این آفتابه برنزی دوران سلجوقی 4200 دلار میارزه و علتش اینه که معامله اوس حسن بنا رو تمام قد به دفعات تماشا کرده ( اوس حسن بنا معمار معروفترین عمارتهای دوران سلجوقیه که شبیه کلاه میمونن).
برخی شون هم ارزش هنری دارن مانند این یکی که تو موزه هنر دانشگاه هاروارده و نشون میده که فلزکاری مسلمین چه چیز خفنی بوده.
اما با کشف شاش شیطون ( همون نفت خودمون که بشکه ای 70 دلار شده) و به مرور زمان با گسترش صنعت پیتروشیمی آفتابه پلاستیکی به خصوص "آفتابه گلی" مهمون خونه ایرانی ها شد. برای اعتلای فرهنگ ایرانی و هرچه با شکوهتر برگزار شدن هفته وحدت آفتابه گلی نقش عظیمی در مراسم "عید عمر" پیدا کرد. و حتی جای آفتابه مسی رو در مراسم اصلی عروسی گرفت. {مراسم اصلی عروسی اون بخشیه که غریبه ها تا بلغ الحقوم زرشک پلو و باقالی پلو تپوندن و با نیش های تا بناگوش باز شرشون رو کم میکنن و خودیها ( فامیلهای درجه یک) نیازی به آبروداری نمیبینن و تازه مجلس گرم میشه} در این بخش یک آفتابه گلی وسط میذارن دسته جمعی می خونن : میخوام برم تو آفتافه!! چه جوری برم تو آفتافه !! و یکی اون وسط با ادا اطوار دراووردن و بعضا قلمبه کردن اعضای اسمش رو نبر میگه : اینجوری میرم تو آفتافه !! و الی آخر. با پیشرفت جوامع بشری کارکرد آفتابه در ایران اسلامی کم شد و آب آبکشی اعضای اسمش رو نبر به شیلنگ و امثالهم تفویض گردید. اما بلاد کفر در این زمینه هم مثل بقیه زمینه ها از ما پیشی گرفته اند، داستان آب آبکشی و نجس پاکی و طهارت و قس علی هذا ( به قول حاجی زیبا کلام) را از زندگی یومیه بدور کردن. و ایرانیان که بلاد کفر تشریف میبرن نه تنها با توالت فرنگی مشکل پیدا میکنن بلکه با بی آبی نیز دست به گریبان میشوند و با رجعت به اصل خویش از آفتابه مدد میگرند. جهت آشنایی با معضلات هموطنان عزیز در بلاد کفر و نحوه صحیح استفاده از آفتابه به این مکان مراجعه کنید.

3 ایده از دیگران:

Anonymous said...

از قسمت لينک‌گرد سايت من به اين مطلب لينک داده شده است.

Saleh said...

محشر بود مهندس

Anonymous said...

دوستی دارم که از روابط اجتماعی تعبیر ظریفی دارد.یکیش همین استراتژی آفتابه اس... بعنی وقتی آدم کاریو می کنه که نیاز به نوعی حرکت پوششی داره ،همون کاری رو می کنه که آدمیزاد برای درز نکردن صداهای ناهنجار بیت الخلا می کنه.یعنی آفتابه رو می زاره تا مثلا پر شه ولی در اصل میخاد صدای ناهنجار سمفونی بیت الخلا به گوش بنی بشری نرسه....