از کجا بگم
در دو صورت نوشتن سخت میشه. حالت اول مطلبی تو ذهن نباشه و حالت دوم انقدر موارد مختلف رو هم تلنبار شده باشن که آدم بی خیال نوشتن همشون بشه. من الان حالت دوم رو دارم. یه خروار اتفاقات پشت سر هم رو سرم خراب شده که تیتر کردنشون هم برام مشکله:
1- ظرف یک هفته پایان نامه ای نوشتم با 83 مرجع مختلف
2- استاد پروژه گرام عین شتر پایان نامه رو ورق زد هیچ چی نفهمید
3- دویست تا امضا از کلی جای بی ربط گرفتم تا با دانشگاه تصفیه حساب شد.
4- زورکی پنج هزار تومن دادم تا کارت فارغ التحصیلان دانشگاه امیر کبیر بهم بدن.
5- تا حالا بیشتر از 5 دفعه عین اسب مسیر خونه -شهرک غرب (وزارت علوم تحقیقات و فن آوری) رو گز کردم
6- 618 هزار تومن به حساب وزارت خونه واریز کردم تا تحصیل رایگان رو بخرم
7- خونه رو فک رهن کردم 3 میلیون و هشتصد
8- بلیط رزرو کردم
9- رفتم ثبت اسناد عدم بازداشت خونه رو گرفتم
10- رفتم دارایی استعلام خونه رو گرفتم
11- دفتر خونه رسمی اسناد رو تحویل دادم تا آقای محترمی از وزارت خونه بیاد کارها رو انجام بده
در چند روز آینده باید دنبال کارهای نظام وظیفه، پاسپورت، سفارت و ... هم برم.
تو این هاگیر واگیر از ساعت 9 شب تا 7 صبح یواشکی رفتم یه دانشگاه عظیم الشان 8 تا تست آبکاری زدم به علاوه هر جا وقت بوده رفتم دانشگاه چند تا آزمایش انجام دادم.
هر کدوم از موارد فوق ارزش نوشتن رو داره اما نه حالشو دارم نه می دونم کدوم یکی رو باید بنویسم.
0 ایده از دیگران:
Post a Comment