Thursday, December 1, 2005

ای کاش

طبق معمول پیاده مسیر خونه رو گز می کردم ، تو افکار خودم بودم که دست بنده خدایی شکلاتی تو بسته بندی بنفش رنگ دیدم . یهو یاد هوبی (hobby) شکلات محبوب دوران بچگی افتادم . هر قدر فکر کردم یادم نیومد آخرین باری که هوبی خوردم کی بود . twix, albini, mars, snickers, ... تموم اینها رو حداقل یه بار تو این چهار پنج سال اخیر خورده بودم اما هوبی نه ! برام خیلی عجیب اومد . خیلی . خلاصه از یه دکه روزنامه فروشی یه هوبی بزرگ خریدم و با لذت خوردم . اما به نظرم اومد هوبی های بزرگ کوچیک شده اند حتی کوچیکتر از هوبی های کوچیک . طعمش هم خوش مزگی قدیم رو نداشت . هوبی همون هوبیه قدیمیه اما من دیگه اون من نیستم .

نمی دونم چقدر هم سن و سالهای من آدامس خرسی ، آدامس توربو ، هوبی ، شکلاتهای مکعب مستطیلی که زرورق طلایی داشت ، آدامس سین سین و ... یادشون میاد اما اینها مهمترین پارامترهای دوران بچگی من هستند شاید برای خیلی ها باشن . اما دیگه هوبی و آدامس خرسی مزه قدیم رو نمیدن . خاطره شون خوشمزه تر از خودشون شده .

همیشه حسرت نداشته ها رو داریم . تو دوران دبیرستان اینکه ریش نداری مایه حسرته - دوران دانشجویی یه خروار ریش داشتن موجب دردسره .ذهن ما پر شده از لیسانس و مدرک و لباس و کیف و کفش و ماشین و خونه و ... هر چیزی که نداشته به حساب میاد و همیشه از داشته ها غافل میشیم . ای کاش قدری بیشتر از داشته ها لذت می بردیم . ای کاش از خوردن هوبی بیشتر لذت می بردیم . ای کاش!

3 ایده از دیگران:

Anonymous said...

che ghalebe ghashngi dare blogeton.in keslamte adamie ke hamishe hesrate nadashtehasho bokhore....

Anonymous said...

يک چيزهايي هست که آدم مي تواند هميشه دنبالشان باشد و شايد هيچگاه بهشان نرسد ولي از اين تکاپو هميشه لذت ببرد.

Anonymous said...

با اجازه ات لينکت را در دلنامه گذاشتم.