Tuesday, August 22, 2006

باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی


یادته اون صبحی که خواب بودی و رفیقی که یه عمر خجالت می کشید خونتون زنگ بزنه با رشادت تمام کله صبح شماره خونه رو گرفته بود و به مامان گفته بود گل پسر متالورژی ... قبول شده و مامان از خواب بیدارت کرد که فلانی زنگ زده اینجوری گفته و با وجود اینکه حس خاصی داشتی خودت رو به زحمت به بیخیالی زدی و گفتی : گفته بودم یا متالورژی ... قبول میشم یا اون یکی دانشگاه.
از اون ماجرا اونقدرها هم نگذشته که یادت نیاد اما حالا با خودت فکر میکنی اگه پیشنهاد شد رو قسمت فلزی کلاهک یه موشک کار کنی جوابت آره است یا نه؟ موشکی با کل اسم دهن پر کن و کلی داستان که شنیدنش عین خوندن داستان هزار یک شب و شاهزاده ای که از همه بکارت بر میداشت تو دوران راهنمایی میمونه. باید با خودت کنار بیای که آلیاژهایی که میسازی میتونه برای مهمات سازی هم استفاده بشه. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی. دیگه عین اون روز نیست که قیافه بی خیال به خودت بگیری و آدمهای جلوت هم مامان و بابا نیستند که نازتو بکشن. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی.

0 ایده از دیگران: