فصلی نو و التماس دعا
2 سال از آخرین نوشته ایرانی میگذره. تو این 2 سال انقدر اتفاقات مختلف رخ داد که به نظرم باید یک کتاب یا جزوه باید بنویسم. البته بعضی قسمتها رو مکتوب کردم که به زبان انگلیسی هستش. به هر حال همه حرفها رو نمیشه تو وبلاگ زد اگر هم بشه زد من آدمش نیستم. ترجیح میدم مسائل شخصیم رو حتی الامکان برای خودم نگه دارم.
حالا چرا یاد 2 سال پیش و خروج از ایران افتادم. از خدا پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه از دو هفته پیش - 15 آگوست - مشغول به تحصیل در دوره دکتری در دانشگاه DTU دانمارک شدم. میدونم که احتمال زیاد اسمش رو نشنیدید و حدس میزنید تو مایه های دانشگاه پیام نور باشه. برای من از دانشگاه مک مستر کانادا که پذیرش داشتم، اولیت بالاتری داشت. ان شاء الله که تصمیم درستی گرفته باشم.
دو سال پیش از همه التماس دعا داشتم. هنوز هم خواسته ام پا بر جاست. از خدا بخواهید هر چی که صلاح و مصلحت همون پیش بیاد. من هم امروز موقع افطار همه تون رو دعا میکنم.
5 ایده از دیگران:
موفق باشی دوست عزیز. مطمئن باش دعای خیر ما پشت سر توئه پس با اطمینان برو جلو :))
اوه پسر...دو سال گذشت یعنی.
باورم نمیشه
البته خدا دعای ما شهروندان درجه دوش! رو قبول نداره اما انشالله که موفق باشی.
با سپاس از لطفتون به شما لینک داده شد
حاجی جون دلمون واست تنگ شده، به یاد ما باش استاد
Post a Comment