Wednesday, February 16, 2005

از چی می ترسم

نمی دونم این دکتر حلالی از این که دانشجوها رو ضایع کنه به چی می خواد برسه اما می دونم موفق شده دانشجوها رو قانع کنه از من سوال نپرسین چون ضایع میشین . امروز سر کلاس یه چیزی گفت که هم خیلی پیچیده بود و هم به نظر من نامعقول . ازش سوال کردم اون هم طبق معمول رفتار کرد . و به قول بچه ها منو ضایع کرد . بیرون با بچه ها بحث کردم فهمیدم نه تنها حرف دکتر رو نفهمیدن بلکه استدلال مخالف من رو هم نمی فهمن . اونوقت عین بز اخفش سر کلاس سرشونو تکون می دن از ترس اینکه مبادا ضایع بشن از کلاس هم که میان بیرون سریع قضیه رو برای دوستاشون تعریف می کنن.
فکر می کنم تقصیر دانشجوها از دکتر حلالی تو اینجور رفتارش بیشتره . آخه یعنی چی می ترسیم سوال بپرسیم یعنی چی از کل کلاس خنده های بی دلیل به همدیگه رو میاریم بیرون . من هم خودم مقصرم اگه اون دفعه که سر کلاس پدیده ها نسیم خوشدل رو ضایع کرد من نمی خندیدم اگه عین احمقها اون قضیه رو تو ذهنم ثبت نمی کردم اگه همون روز با دکتر جوری برخورد می شد که بفهمه از رفتارش راضی نیستیم شاید اوضاع الان اینجوری نبود .
من از دکتر نمی ترسم از خنده های دیگران هم نمی ترسم از این می ترسم عین احمقها با اتفاقات ساده برخورد کنم . از این می ترسم که اون چیزی رو که برای خودم نمی خوام برای دیگران روا بدونم .

0 ایده از دیگران: