آخرین نوشته ایرانی
فردا میرم سوئد . دعا خیر فراموش نشه.
نقش شیطان در عالم، از نگاه اسلام و مسیحیت دو گونه کاملا متفاوت تصویر شده است. در اسلام شیطان موجود کوچکی از آفریده های خداوند است که از درگاه او رانده شده و تنها به اذن اوست که تا آخرالزمان مجال زیستن یافته است و از طرف دیگر در مسیحیت ، شیطان به حدی قدرتمند است که می توان او را خدای شرارت لقب داد.
ناریخ ویولن را میتوان به قبل از پاگانینی و بعد از پاگانینی تقسیم کرد. تکنیک هایی که او برای نواختن ویولن ابداع کرد هویتی نو به این ساز بخشید. برخی از تکنیکهای او، امروزه متداول شده اند و بعضی دیگر کماکان غیر قابل دسترسی می نمایند. قدرت خارق العاده او در نواختن ویولن و ایجاد آواهایی که تا آن زمان از ویولن شنیده نشده بود، پیچ و تاب هایی که حین نواختن به بدن خود میداد، چهره استخوانی، موهای مجعد بلند و اندام نحیف او و از همه مهمتر چشمان او که هنگام نواختن تنها سفیدی آن دیده میشد این افسانه را از او به جای گذاشت که او روح خود را به شیطان فروخته است تا در ازای آن ویولن زدن بیاموزد.
اگرچه موسیقی ایران تاریخی بسیار سترگی دارد اما از دوران قاجار به اهتمام برخی از اساتید میراث گذشتگان جمع آوری شد. علی اکبر خان فراهانی از جمله این اساتید است که تار و سه تار به همت او و شاگردانش ( از جمله دو برادرزاده او آقا حسین قلی و میرزا عبدالله) حدود خود را باز شناخت و بسیاری از گوشه های اصیل ایرانی جمع آوری شد. در زمان او مردم اعتقاد داشتند برخی از قطعاتی که اجرا می کند را شیطان در خواب به او تعلیم کرده است. این مورد به خصوص درباره قطعاتی که در شور اجرا می کرد بیشتر رایج بود.
تفاوت نوع نگاه به شیطان در بین مسلمین و مسیحیان در دو افسانه فوق کاملا مشهود است. یکی خواب بوده است و شیطان غالب شده است و دیگری آگاهانه روح خود را فروخته است.
تا حالا فرصت نکردم رادیو زمانه رو گوش کنم یا مطالبش رو بخونم اما از همون زمانی که آچار فرانسه و روبو مطلبی برای آغاز به کار این سایت نوشتند و هر دو مطلب شامل لوگوی رادیو زمانه بود، ایده یک لوگوی انگلیسی که شامل رادیو و زمانه باشه تو ذهنم شکل گرفت. یک اتد اولیه زدم که خودم خیلی خوشم اومد. کار ناپخته رو برای مهدی جامی (mehdi.jami [at] gmail [dot] com) میل کردم و نوشتم که طرح اولیه است و اگه اساسا به دنبال لوگوی دیگری هستید بنده خوشحال میشم روی این طرح اولیه کار کنم. پس از دو هفته ای که جوابی دریافت نکردم به این نتیجه رسیدم که احتمالا تمایلی برای طراحی یک لوگوی انگلیسی حداقل توسط بنده ندارند.
به هر تقدیر حیفم اومد همون طرح خام رو تو وبلاگ نذارم چون احساس میکنم کار خوبی میتونه بشه (البته اگه تمایلی برای ایجادش باشه).
یادآوری میکنم که نوشته زمانه با فونت Monotype Corsiva در زیر نشانه جزء طرح نیست و فقط برای راحت خونده شدن، (فعلا) نوشته شده.
یادته اون صبحی که خواب بودی و رفیقی که یه عمر خجالت می کشید خونتون زنگ بزنه با رشادت تمام کله صبح شماره خونه رو گرفته بود و به مامان گفته بود گل پسر متالورژی ... قبول شده و مامان از خواب بیدارت کرد که فلانی زنگ زده اینجوری گفته و با وجود اینکه حس خاصی داشتی خودت رو به زحمت به بیخیالی زدی و گفتی : گفته بودم یا متالورژی ... قبول میشم یا اون یکی دانشگاه.
از اون ماجرا اونقدرها هم نگذشته که یادت نیاد اما حالا با خودت فکر میکنی اگه پیشنهاد شد رو قسمت فلزی کلاهک یه موشک کار کنی جوابت آره است یا نه؟ موشکی با کل اسم دهن پر کن و کلی داستان که شنیدنش عین خوندن داستان هزار یک شب و شاهزاده ای که از همه بکارت بر میداشت تو دوران راهنمایی میمونه. باید با خودت کنار بیای که آلیاژهایی که میسازی میتونه برای مهمات سازی هم استفاده بشه. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی. دیگه عین اون روز نیست که قیافه بی خیال به خودت بگیری و آدمهای جلوت هم مامان و بابا نیستند که نازتو بکشن. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی.
از این پس به جای ترکیب نادرست "نتیجه جامعه شناسی" از ترکیب "نتیجه جامعه شناسانه" یا "نتیجه جامعه شناختی" استفاده کنیم.
اضافات افاضات: مملی نه دردی داشت نه بیماری جوالدوز میزد به تخمش میگفت آخ!
تو پست قبلیم نوشته بودم نتیجه شناسی و کسی گیر نداد که درست بنویس (نیست اگه گیر بدن بهونه های بنی اسرائیلی نمیاری و سریع میری تصحیح میکنی) گفتم خودم به خودم گیر بدم.
What about that girl we saw today, Angelica? Is she your girlfriend?
We're friendly.
You're friendly?
I slept with her once,if that's what you're asking.
Did you use a condom?
Of course.
اون دختره که امروز دیدیمش چطور.آنجلیکا. اون دوست دخترته؟
با هم صمیمی هستیم.
با هم صمیمی هستین؟
یک بار با اون خوابیدم، اگه سوالت راجع به این موضوعه.
از کاندوم استفاده کردین.
مسلمه.
بخشی از دیالوگ فیلم Things You Can Tell Just by Looking at Her که بین مادر و پسر 14-15 رد و بدل میشه.
مشابه این دیالوگها رو تو جامعه خودمون هم داریم بین مادرها و پسرها 15 ساله. البته با یه خرده تفاوت.
خانواده غیرتمند
شترق!!! اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
من امروز اصلا به هیچ دختری نگاه نکردم.
شترق!!! پرسیدم دوست دخترته؟
نه به ارواح خاک آقا بزرگ.
شترق!!! به بابات میگم با عموت صحبت کنه. زودتر قال فضیه رو بکنیم.
عمو و بابا می خوان برای اینکه به دختره نگاه کردم فلان منو ببرن؟
شترق!!! نه. زودتر با سعیده عقدت کنیم.
خانواده فوفولینا
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
آره تو پارتی خاله ساردینا با هم آشنا شدیم.
مواظب باش ساردینا دختر ترشیده های دوستای دوره اش رو به تو نندازه.
او-کی مامی.
خانواده تعطیل نشان
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
دختر همونیه که موهاش بلنده؟
نه اونیه که شومبول نداره.
شومبول چیه؟
همونیکه میری دستشویی می بینیش.
اونهایی که قهوه ای هستن یا زردها رو میگی؟
اونی که ازش زرد میاد.
آهان جی جی بلا رو میگی.
خانواده عفت آبادی
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
دوست که نه فقط چند بار با هم خوابیدیم.
چند بار؟
چه میدونم. 5 - 6 بار.
خوب مالی بود؟
به پای شما نمیرسید
نتیجه گیری سینمایی : ما سینمای ملی داریم خوبش هم داریم . فقط اجازه ساخت نمی تونن بگیرن.
نتیجه گیری جامعه شناسی: کلا جامعه خر تو خری داریم.
نتیجه گیری کاندومی: داروخانه ها به بچه 15 ساله کاندوم نمی دن پس بیخودی قاطی ماجراش نکنید.
من کلی به خودم زحمت دادم تا دسته بندی موضوعی برای وبلاگم راه انداختم ( الان سمت راست می تونید ببنیدش) و قصد داشتم یه راهنمایی به زبان فارسی برای دسته بندی موضوعی بلاگر با استفاده از دل ای شس بنویسم اما 1پزشک عزیز مژده داد که خود بلاگر این امکان رو بزودی برای تمام وبلاگهای بلاگر می ذاره. در نتیجه به جای اینکه من کلی به خودم زحمت بدم مطلب به فارسی بنویسم و شما هم کلی زحمت بکشید تا راش بندازید کافیه کمی صبر کنیم تا از غوره حلوا بسازن.
بازی های کامپیوتری یه بخشی از زندگی ما شدن و بعضا از اینکه خودمون رو ساعتها جای یک شخصیت دیگه بذاریم و تو فضاهای مختلف کارهایی بکنیم که تو زندگی روزمره مقدور نیست، لذت می بریم.
یکی از مهمترین پارامترهای تاثیر گذار بر فضای بازی های کامپیوتری، موسیقی که روی صحنه ها سوار میشه و خیلی از بازی ها بر اساس موسیقی شون شناخته میشن. مثلا بازی PainKiller موسیقی متال بسیار قوی داشت که علاقه مندان به این نوع موسیقی علاوه بر لذت بازی، از شنیدن موسیقی دلخواه نیز مشعوف میشدن. تم عربی بازی Prince of Persia در صحنه های زد و خورد هم طرفداران خاص خودشو داشت. به هر حال میشه یه لیست طولانی از بازی هایی که موسیقی شاخصی داشتن ردیف کرد. اما اگر انتخاب بهترین موسیقی به عهده من گذاشته بشه یقینا بازی Max Payne2: The Fall of Max Payne رو انتخاب میکنم. تنها بازی که من تو منوی اصلی بازی میموندم تا از شنیدن موسیقی لذت ببرم و تنها بازی که soundtrack رو دانلود کردم و بعضی وقتها گوش می کنم.
دانلود با فرمت MP3 (حجم 3 مگابایت)
در همین زمینه: کاندیدای بهترین موسیقی بازی امسال از نگاه MTV
فولکس واگن برای پولو (polo) شعار "کوچک اما مقاوم" رو انتخاب کرده و چند تا کار تبلیغاتی یک هم برای این محصول تصیه شده.
تبلیغ تلویزیونی پولو فارغ از بحث سیاسی ایده بسیار ممتازی داره: پولو به درد بمب گزاری نمی خوره.
مجموعه چند اسکرین شات از این کار. فایل ویدئویی رو اینجا ببینید.
یک کار جالب دیگه هم هست که کاملا "کوچک اما مقاوم" رو القا میکنه.
نمی دونم تو تبلیغات میشه از المانهای تبلیغات محصول شرکت دیگه ای استفاده کرد یا نه! همین قدر میدونم که قیاس یکی از ساده ترین راههای انتقال مفهومه. تبلیغ مزدا و پولو در کنار هم که هر دو هم بسیار پر مغز هستن.
زنبور گزیدگی به غیر از سوزش، خارش و درد موضعی عارضه دیگری به همراه ندارد مگر در افرادی که نسبت به مواد شیمیایی موجود در زهر آلرژی داشته باشند، با این حال دانستن درمان آن خالی از فایده نمی باشد.
معمولا بخشی از نیش زنبور در بدن انسان باقی می ماند که بهتر است قبل از انجام هر کاری با استفاده از یک موچین از بدن خارج شود.
از آنجا که نیش زنبور عسل (Bee) اسیدی است باید توسط باز خنثی شود. جوش شیرین یا همان بی کربنات سدیم فراوان ترین باز موجود در خانه ها است. بهتر است مفدار از آن را در آب حل شود و به آرامی بر روی محل گزش ریخته شود. همچنین از شیر منیزی -هیدروکسید منیزیم- که برای خنثی کردن اسید معده استفاده میشود نیز می توان بهره جست.
در مقابل نیش زنبور وحشی (Wasp) - زنبور بدون عسل- بازی است و برای خنثی کردن آن باید از اسید استفاده شود. آب لیمو، سرکه و بسیاری از میوه های ترش مزه حاوی اسید هستند که بایستی به آرامی بر روی محل گزش ریخته شوند.
با توجه به مطالب بالا بدیهی است که شناخت نوع زنبور برای اتخاذ درمان مناسب ضروری است. این امر با توجه به شکل ظاهری کاملا متفاوت این دو حشره به سادگی قابل انجام است. زنبور عسل بدنی کرکی با خطوط سیاه و قهوه ای دارد در حالی که بدن زنبور وحشی صاف و با خطوط زرد پر رنگ (بعضا نارنجی) -سیاه می باشد. زنبور عسل در بالا و زنبور وحشی در پایین تصویر دیده میشوند.
برای مشاهده شکل انواع زنبورها به اینجا مراجعه کنید. اگر نوع زنبور مشخص نباشد بهتر از اسید یا باز استفاده نشود چرا که ممکن است موجب افزایش التهاب گردد. در این صورت می توان یک سیر را له کرد و یا در یک دستمال عسل و یخ گذاشته و بر روی محل گزش قرار داد.
برای مطالعه بیشتر: (1) - (2) - (3)
اضافات افاضات: اون زمانهایی که شیمی درس میدادم به شاگردام گفتم کاربردی برای خنثی کردن اسید و باز در زندگی پیدا کنید که همگی به همان خنثی کردن اسید معده با شیر منیزی اشاره کردن. این مطلب رو اون زمان برای اینکه چیزی غیر از اون کاربرد بلد باشم گشتم و پیدا کردم.
کاشف به عمل اومد که خبرگزاری ایسنا محبت فرموده و بخشی از نوشته "خورشید زمینی" رو در سرویس نگاهی به وبلاگهای خودش پابلیش کرده.(مطلب ایسنا را بخوانید).
بی تعارف بگم از این اتفاق خوشحال شدم. لحن نوشته ام کاملا رسمی بود و اساسا این قابلیت رو داشت که جایی غیر از وبلاگ (فرض کنید ویکیپدیا) هم در اختیار دیگران قرار بگیره و این برای من کلی موجب مسرت بود که این اتفاق بدون اراده من رخ داده. اما در کارشون چند ضعف عمده وجود داشت:
1- متاسفانه در نوشته به وبلاگ من لینک داده نشده. اگر اشتباه نکنم خبرنگاران حین ارسال پیامها، ادیتوری برای ایجاد لینک ندارند. با این حال نمیشه وبلاگها رو بدون لینک تصور کرد.
2- متاسفانه آدرس نوشته خورشید زمینی در متن پیام ارائه نشده بلکه به آدرس اصلی وبلاگ بسنده شده و طبیعتا اگر کسی بخواد اصل مطلب رو بخونه برای پیدا کردنش به مشکل مواجه میشه.
3- حداقل به عنوان نویسنده اون نوشته می تونم بگم مهمترین قسمت نقل قول نشده و دقیقا اونجایی که مقدمه تموم میشه و بدنه اصلی نوشته شروع میشه خواننده مطلب ایسنا با سه تا نقطه مواجه میشه. از سیاست خبرنگارهای این بخش ایسنا بی اطلاع هستم اما فکر میکنم انتخاب متن خیلی خیلی با سرعت انجام شده.
شرکتهای تبلیغاتی خودشون هم نیاز به تبلیغات دارن. و احتمالا برای خودشون سنگ تموم میذارن.
تبلیغهای مک-کان اریکسون با شعار "اگر به ما گوش کنید پشیمان نمیشوید"
آهنگی که شبکه پنج برای پخش تیزرهاش در نظر گرفته چند روزی روی اعصابم بود. می دونستم برای یه فیلمی بوده که دیدم. احتمال زیاد دادم که مربوط به مرثیه ای بر یک رویا (Requiem for a Dream) باشه. اما با وجود قرابت فراوان نبود. -30 ثانیه اول را با فرمت real بشنوید-. خلاصه پس از فشارهای فراوان کاشف به عمل اومد یه بخشی از موسیقی فیلمه جاسوس بازی (Spy Game) بوده. -40 ثانیه اول را با فرمت real بشنوید-
ترک کامل جاسوس بازی 2.4مگ mp3
توصیه میکنم به طود مداوم آهنگها رو گوش نکنید.
خلاصه مجبور شدم ایرانی بازی رو کنار بذارم و تن به یه چک آپ کامل بدم. دکتر محترم هفت تومن ناقابل گرفت تا تو دفترچه بیمه یاد بچگیش کنه و خرچنگ قوباغه بکشه. القصه با دفترچه بیمه رفتم خدمت آزمایشگاه محترم و فرمودند 30 تومن پیاده شید. ما هم پیاده شدیم. نرخ آزاد تست تیروئید تنها 12990 بود با بیمه شد 9750 تومن. شرکت بیمه عینهو روسپی های خیابونی بدحساب میمونه که کلی پیاده ات میکنه و لاس خشکه میزنه و وقتی نوبت به اصل ماجرا میرسه بهونه میاره و قضیه رو می پیچونه. به نظرم خودم رو بیمه ابوالفضل می کردم خیلی بیشتر منتفع میشدم تا با بیمه تامین اجتماعی. القصه پول رو دادم و رفتم نشستم تا طبق معمول تیکه آخر فامیل شریفمون رو بخونن -این فراخی ایرانی ها بهشون اجازه نمیده سه تا حرف اول فامیل رو هم بخونن-. صدام کرد و یه سرنگ به قاعده شیلنگ پمپ بنزین چپوند تو دست چپم. از این هیکل لاجون یه بشکه 220 لیتری خون گرفت تا اونجاش خنک شه. بعد هم دو تا ظرف داد دستم گفت این برای ادرار این برای مدفوع. اگه اخیرا جیگر اسفناج یا کباب خوردید تست مدفوع نمی تونید بدید. تو دلم گفتم عتیقه اون خانم دیروزیه که گفت برو فردا ناشتا بیا برای ادرار، میمرد برای مدفوع هم میگفت چی نباید کوفت کنم. با ظروف پلاستیکی مربوطه عازم بیت الخلا شدم. ادرار مشکلی نداشت چون از صبح فکرش رو کرده بودم. اما چشمتون روز بد نبینه، گلاب به روتون از مدفوع خبری نبود. حالا زور نزن کی زور بزن. هر چی به دل و روده فشار آوردم غیر از استماع سمفونی 5 بتهون به صورت مقطع چیزی عاید نشد. حالا من هم ماخوذ به حیا گوزیدنم هم باید بی سر صدا باشه. یه لیتر خون دادن کافی بود منو از پا بندازه یه ربع زور که جای خودش رو داره. بالاخره به قاعده یه فندق سیستم خروجی داد. حالا من مونده بودم این اندازه کفایت میکنه یا نه. نمیشد برم پیش خانم قبلیه در ظرف رو باز کنم بگم عزیز جان این فندق کافیه یا یه تاقار براتون برینم! چه کنیم چه نکنیم. دیدم حتی اگه خانومه هم بگه کمه دیگه نمیتونم رو دو تا پام بشینم. گفتم همین هم از سرشون زیادیه. سرمه کنن بکشن به چششون.
حالا اومدم بیرون آزمایشگاه حس میکنم احتیاج شدیدی به دستشویی دارم. گفتم دهن سرویس تو هر روز انواع اقسام تولیدات رو داشتی از هات داگ بگیر تا هات چاکلت و حتی سنگ ساختمون حالا امروز فندق میدی بیرون. به موت قسم تا شب رنگ سوراخ خلا رو هم نمیبینی.
بگذریم ان شاء الله شنبه نتیجه رو میگرم که توش نوشته همه چی نرماله بعد هم میرم خدمت دکتر که میگه همه چی خوبه برو هر گورستونی می خوای بری! من هم در حالی که هفت تومن و یه لبخند شتری تحویلش میدم، میگم: سوغاتی براتون فندق میارم و طرف کلی خوشحال میشه.
تصویری که مشاهده می فرمایید شبیه ترین قیافه به منه که اینجا میشه درست کرد.
منبع: روبو
در همین رابطه: آواتار صالح