Tuesday, January 31, 2006

آینه



بعضی وقتها لازمه تو آینه به خودمون خوب نگاه کنیم ببینیم همونیه که میخوایمش یا خیلی جا برای بهتر شدن داره .

Monday, January 30, 2006

چه زمانی جشنواره برگزار کنیم

جشنواره 24 فیلم فجر امروز تموم میشه و وضعیت سینماهای ایران به حالت معمول بر میگرده. تو این اوضاع بی ریخت فرهنگی کشور این 10 روز با وجود تمام بی نظمیها و بلبشوهاش خودش غنیمتیه. اما دو ضعف بنیادین در برگزاری فعلی جشنواره وجود داره .
1- اصل بر اینه که همایشها ، سمینارها ، گردهمایی ها و ... مخصوصا اگه بین المللی باشه در بهترین شرایط آب و هوایی برگزار بشه مثلا مسکو تابستون و کوالالامپور زمستون میزبان اینجور رخدادهاست. تشکیل صفهای بعضا طولانی در زمستان نسبتا سرد تهران هرچند فرصت مغتنمی برای گپ زدنه اما در شرایط آب و هوایی بهتر هم این اتفاق میتونه رخ بده.
2- همزمانی جشنواره فیلم ، تئاتر ، موسیقی و ... فجر باعث میشه برخی از مخاطبین مجبور به انتخاب بین یکی از اینها بشن که عمدتا فیلم خواهد بود . جابه جا کردن زمان دیگر جشنواره ها به رونق گرفتن اونها می تونه کمک کنه - پیش از این مسابقات کشتی ، فوتبال ، بدمینتون و ... رو همین تو 10 روز برگزار می کردند که خوشبختانه زمانهای مناسب تری برای اینها پیدا کردن - .

Friday, January 27, 2006

ادیسون ادیسون



به سلامتی پس از وصلتهای مکرر اختراع ما هم به ثبت رسید . ادیسون هم میتونه در اولین فرصت بره بوق بزنه .

Wednesday, January 25, 2006

حاجی نگیرنت

چند وقته ابوی محترم به مناسبتهای مختلف امر میکنن که حاج آقا بیا جلو وایسا بهت اقتدا کنیم تو خونه هم نماز جماعت برپا باشه ما هم که مومن و مقدس جون میدیم برای پیش نماز شدن خلاصه به هر کلکی هست از زیرش در میریم . از اون موقعیتهایی که دو سرش برام ناخوشاینده . یه سرش باید حرف ابوی گرام رو زمین بندازیم که تو مرام ما نیست از طرف دیگه اینکه ابوی پشت سر باشه به نظرم یه جور بی احترامیه حتی اگه خودشون اینجوری بخوان . به هر حال که از این حاجی بودن هم خیری ندیدم .

Sunday, January 22, 2006

آب پرتقال بریزم یا نوشابه ؟

داخلی - سالن سینما - بعد ار ظهر :

- آب پرتقال بریزم یا نوشابه ؟
خنده تماشاگران.

درسته فیلم به زبان فرانسه پخش میشه و اکثر تماشاگران فرانسه بلد نیستن ، اما تماشاگر کور که نیست . اگه تو عمرش شنگولجات ندیده باشه دقیقا می دونه آب پرتقال چه ریختیه . فرض تمام تماشاگران کور هستن و نمی دونن آب پرتقال چه رنگیه؛ بین تمام لغات فیلم اگه یه واژه برای مخاطب کور فرانسه نابلد آشنا باشه همون "ودکا"ست که عدلی اونو ترجمه می کنین آب پرتقال .

خیلی خوبه که مسئولین فرهنگی این جامعه هنوز رو کوری ، کری و حماقت مخاطب حساب می کنن . احتمالا بهشون قوت قلب میده .

Friday, January 20, 2006

چرا به دیگرا کمک نمیکنیم - خر باشیم یا اسب



0- به یه بنده خدا که می گفت غذا خورده و پولش تموم شده و هزار تا داستان دیگه 5000 تومن دادم ؛ آدرس گرفت و قسم خورد که پول رو پس میاره . چندین سال از اون ماجرا گذشته اما من هنوز فکر می کنم آدمها پای قسمهایی که می خورن می ایستن .
1- از اونجا که عادت به پیاده روی دارم آدمهای زیادی رو تو مسیرم می بینم و معمولا خیلی بی تفاوت از کنار هم رد میشیم بدون اینکه هیچ تعاملی بینمون صورت بگیره بعضا پیش میاد کسی سلام میکنه یا میگه آقا و ... اگه کاغذی دستشون نباشه که روش آدرسی نوشته شده باشه ، اولین چیزی که به ذهنم میرسه اینه که پول می خواد . خیلی ساده برام جا افتاده که آدمها تو جامعه یا با من کار ندارن یا پول می خوان .
2- برام پیش میاد که که کسی تو سرما دست سردش رو سمتم میگیره خدا می دونه که خیلی وقتها دلم میسوزه اما این دلسوزی باعث نمیشه بهش پول بدم .
3- به بار یه پسر بچه دنبالم راه افتاده بود و می خواست ازش جوراب بخرم اما من هیچ توجهی بهش نداشتم حتی صورتش رو هم نگاه نکردم . شاید بیشتر از 500 متر باهام راه اومد و هر چی که بلد بود قسم داد اما من حتی صورتش رو نگاه نکردم . خسته که شد آستینم رو ول کرد چند متر که ازش فاصله گرفتم شروع کرد فحش دادن هر چی بلد بود فحش داد من حتی برنگشتم صورتش رو نگاه کنم .
4- خدا میدونه اگه من مطمئن باشم کسی نیاز به کمک داره هر کاری که از دستم برمیاد میکنم اما انقدر اتفاقات تکراری افتاده انقدر آدم با نسخه دکتر و قیافه شهرستانی دیدم انقدر پیرزن گوشه خیابون دیدم انقدر تو راه مونده دیدم که به هیچ کس نمی تونم اعتماد کنم .
5- هر بار که کسی ازم کمک می خواد عین اسب سرم رو میندازم پایین و رد میشم . از این که اسب باشم بدم میاد اما اینکه دیگران رو خریت من حساب کنن حالم رو بهم میزنه .

Tuesday, January 17, 2006

کارگشایی توپ مروارید یا چگونه همسر دلخواه خود را وادار به خواستگاری کنیم


در تهران قدیم میدان ولیعصر و خیابانها و میادین مشابه آن وجود نداشت که زنان بیوه و دختران در خانه مانده جهت بخت گشایی به متر کردن طول آن بپردازند . دانشگاه هم به مفهوم امروزی وجود نداشت که تکنیک های جزوه نویسی و برگزاری کلاسهای حل تمرین و ... ایجاد شده باشد . از برمودا و کلاغی و دمپاگشاد و ... هم خبری نبود . اما درد شوهر وجود داشت و درد شوهر درمانهای خاص خود را داشت مطابق زمان خود . درمانهایی از قبیل استحمام در حمام جهودها ، هفت روز زدن در هفت مسجد قبل از اذان صبح ، شمع سوزاندن و ... اما از غرایب روزگار حاجت گرفتن از توپ مروارید بود که داستانی بس شنیدنی دارد.
توپ مروارید توپی بود که در میدان ارک ( میدان نقاره خانه ) که بر روی سکویی به ارتفاع یک ذرع قرار داده شده بود ( ابتدا بر روی زمین جای داشت و وسیله بازی جوانان و زورآزمایی بزرگسالان - برایش سکویی ساختند و چرخهایش به زنجیر کشیدند و قراول به مواظبتش گماردند ) . زنان اعتقاد به کارگشایی آن داشته ، شبهای جمعه و اعیاد به زیارتش رفته ، حاجت خواسته و دخیل می بستند . از جمله شب چهارشنبه سوری که شلوغ ترین ایام زیارتی اش بود ؛ تا التماس دعا کرده ، از زیرش رد شوند و از لوله اش سر بخورند و به چرخها و زنجیرهایش دخیل ببندند تا سال بعد به منزل شوهر رفته ، عاقبت به خیر گردند . عده ای هم برای چشم چرانی و لولیدن و لاسیدن جمع میشدند و شعرهایی بر ساخته بودند جهت متلک به شرح زیر :

ای فاتح قلعه های صد در بسته
رحمی به من بسته در دل خسته
نه کس در قلعه ام گشادست هنوز
نه تیر کسی به چله ام بنشسته

و یا

ای توپ بلندپایه ی تیرانداز
چشمی به من خسته بزنجیر انداز
یک عمر همه تیر برون افکندی
یک چند بیا به جای آن ... انداز

آنچه که امروز مایه خنده ماست بر جهل آدمیان سیه روز گذشته باورهای ایشان بوده است باشد روزی که آیندگان بر باورهای ما بخندند.

با تصرف و تخلیص از متن کتاب تهران قدیم

Friday, January 13, 2006

ملت غیور پیش به سوی ظهور امام زمان

هر اتفاقی که در جهان رخ میدهد از راه رفتن انسان ، سوختن چوب تا انفجار ستاره ها و ... موجب افزایش بی نظمی کل جهان می شود . کمیتی که به کمک آن مقدار بی نظمی سیستمهای ترمودینامیکی بررسی میگردد، آنتروپی نامیده میشود . این اصل کلی که وقوع هر فرآیندی با افزایش آنتروپی همراه است دو استنتاج بسیار مهم را به همراه دارد :
الف : با گذر زمان آنتروپی افزایش می یابد . یا به عبارت آنروپی میتواند مشخص کننده جهت زمان باشد . فرض کنید فیلمی به شما نشان داده شود که در آن ذرات بخار گازی رنگی از فضا به درون یه ظرف شیشه ای حرکت کرده و در آن مجتمع شود ، شما مطمئن خواهید بود که این فیلم به صورت وارونه پخش شده است یعنی ترتیب زمانی عکس می باشد . پس جهت زمان را با استفاده از معیاری از بی نظمی می توان تشخیص داد و به نظر میرسد ابزاری غیر از این برای تشخیص جهت زمان تاکنون کشف نشده باشد .
ب : اگر زمانی فرا رسد که آنتروپی جهان به حداکثر مقدار خود برسد به نحوه ای که هیچ فعل و انفالی موجب افزایش بی نظمی نشود آن هنگام آخرالزمان ترمودینامیکی رخ خواهد، همه چیز حرکت باز ایستاده و زمان بدون مفهوم میشود .
در آخرالزمانی که در کتاب غربی ها آمده است به واژه ( chaos) تاکید میشود که به مفهوم بی نظمی بزرگ و هرج و مرج می باشد که به نظر میرسد با مفهوم ترمودینامیکی آخرالزمان تناسبی چشمگیر داشته باشد . علاوه بر این در کتب شیعه اشاره شده است که آخرالزمان هنگامی است که جهان پر از ظلم شود . اگر به کلام مولا علی استناد کنیم که عدل آن است که هر چیز جای خودش قرار گیرد ( نوعی نظم) و ظلم مفهوم مخالف عدل به معنای آن است که هیچ چیز در جای خودش نباشد ( نوعی بی نظمی) به این ترتیب آخر الزمان در کلام شیعی نیز به نحوی با آخرالزمان ترمودینامیکی ارتباط بر قرار می کند .

مولکولهای گاز اکسیژن در اتاقی که در آن هستید حرکت کاملا رندوم دارد و لحظه به لحظه جهت هر یک از آنها عوض می شود آیا امکان ندارد که این مولکولها در حرکتهای کاملا اتفاقی خود در گوشه ای از اتاق تجمع کنند و دیگر مکانها عاری از اکسیژن شوند و اگر موجود زنده ای در آنجا باشد دچار خفگی شود ؟
حقیقت این است که این امر به ظاهر محتمل ، ناممکن است چرا این امر موجب کاهش بی نظمی می شود و طبق آنچه گفته شد هیچ گاه آنتروپی کاهش نمی یابد . پس این بی نظمی موجب بقا است و مفهوم بد و شیطانی از آن نباید استنباط کرد .

اضافات افاضات : می خواستم بنویسم پنجشنبه رفتیم تو صف برای خریدن بلیط جشنواره فیلم فجر ، مردم ایران هم مرده اینکه صف تشکیل بدن و هی نظم صف رو بهم بزن و نتیجه بگیرم ماها کلا در جهت ظهور امام زمان حرکت می کنیم و مشغول زیاد کردن آنتروپی جهان هستیم . دست همگی درد نکنه . بعد فکر کرد احتمالا هیچ کس منظورم رو نمی فهمه در نتیجه خواستم یک کم مقدمه بنویسم . مقدمه اش شد نوشته طولانی بالا با اون زبون الکن ، اصل داستان هم اومد تو اضافات افاضات . این هم نشون دهنده اینکه چقدر ذهن جمع و جوری برای نوشتن دارم .

Wednesday, January 11, 2006

در مسیر موفقیت


فکر میکنم اگه هر روز از خودمون بپرسیم امروز چی کار می خوای بکنی و شب هم بپرسیم امروز چی کارها کردی دیر یا زود بعضی از کارهای زشتمون رو ترک کنیم .

Sunday, January 8, 2006

آموزش ارتباط دختر و پسر یا چگونه خانم لورا کارتون سورئال ایرانی شد

افزایش دانش در حوزه علوم تجربی از دو طریق مطالعه و آزمایش به دست می آید . مطالعه ، شامل بررسی تجربه ها و آزمایشهای ثبت شده دیگران و بعضا تئوری ها و فرضیه های مربوط به آنها است . بدیهی است که هیچ گاه برای پاسخگویی به پرسشی خاص لازم نیست تمامی آزمایشهای انجام شده توسط گذشتگان تکرار شود و فقط از نتایج آنها استفاده میشود . در حوزه علوم انسانی به واسطه گستردگی متغیرهای تاثیر گذار بر توابع مورد بررسی در اغلب موارد نمیتوان یک حکم کلی که پاسخگوی شرایط تمامی انسانها باشد پیدا کرد به همین سبب عمدتا از علم آمار استفاده می شود و اگر جامعه آماری مناسبی انتخاب شود می توان یک حکم را با درصد درستی نسبتا دقیق به افراد جامعه نسبت داد . در حوزه این علوم نیز انتقال تجربه ها ، آزمایشها و آمارگیری های مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است . طبیعی است که انتقال این اطلاعات برای سنین مختلف شیوه های گوناگونی می طلبد . اگر یک فرد 20 ساله نداند که چند درصد اتمسفر زمین از اکسیژن تشکیل شده است در زندگی روزمره با مشکلی مواجه نمی شود اما اگر اصول اولیه برخورد با دیگر افراد جامعه ، خانواده و حتی با خود را نیاموخته باشد با معضلات بزرگی رو به رو خواهد شد . به همین دلیل انتقال تجربه ها و آزمایش ها مختلف در حوزه علوم انسانی به افراد جامعه و مخصصوصا افراد خردسال اهمیت ویژه ای دارد . بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی ناشی از عدم آموزش کافی افراد جامعه است .
یکی از تاثیر گزارترین روشهای آموزش به خردسالان و نوجوانان استفاده از کارتون می باشد که افراد کم سن جامعه و بعضا بزرگسالان ارتباط قوی با شخصیتهای آن برقرار میکنند و از همزادپنداری به وجود آمده بین مخاطب و شخصیت کارتونی می توان برای انتقال مفاهیم مختلف از جمله اصول اخلاقی و روابط خانوادگی و اجتماعی استفاده کرد .
شخصیت های کارتونی دوران کودکی موضوعی است که بین همسالان با خاطرات روشن و شفاف یاد می شود و بعضا خاطرات مشترکی از تقلید رفتار شخصیتهای کارتونی بین همسالان پیدا میشود .
یکی از موضوعات حل نشده جامعه فعلی ما ارتباط دختر و پسر می باشد . تناقض جدی بین آنچه توسط حکومت تبلیغ میشود و آنچه در جامعه دیده میشود ناشی از آن است که هیچ گاه آموزش صحیحی حتی توسط خود حکومت در این باره به افراد جامعه داده نشده است . در جامعه ما به آموزش خانواده ها اکتفا شده است و از آنجا که عمده خانواده ها بینش کافی بر این موضوع را ندارند به نصیحتهای کلی بسنده میکنند . همچنین دختر و پسرهایی که با هم ارتباط دارند ، در نخوه برقراری ارتباط ، گسترش و قرار دادن حد و مرز برای آن با مشکل مواجه هستند و بعضا از تجربیات همسالانی استفاده میکنند که خود نیز دانش کافی ندارند .
حذف شخصیتهای دختر در کارتون ها بنا به هر دلیل که صورت گیرد موجب می شود بخشی از مهمترین آموزش هایی که فرد برای زندگی در جامعه نیاز دارند نیز حذف شود و این موضوع ناهنجاری های رفتاری گسترده ای در جامعه به همراه خواهد داشت .

پسری می داند دختری به او رغبت دارد اما دختر از شرایط اجتماعی خاصی برخوردار بوده و بسیار مورد توجه است . در این شرایط رفتار پسر چگونه باید باشد؟ رفتار دختر چطور؟
پاسخ این سوال را عمدتا نمی دانیم و یا پاسخ بسیار کلی خواهیم داشت اما اگر کارتون جزیره
ناشناخته ( سرندپیتی ) به صورت کامل و بدون سانسور پخش می شد احتمالا جوابی با جزئیات کافی در ذهن داشتیم . خانم لورا شخصیتی که هیچگاه توسط کودک ایرانی دیده نشد یک پری دریایی است نیمی انسان و نیمی ماهی . احتمالا با دیدن انسان ، که تشابه زیادی به او دارد به او علاقه مند میشود اما او ملکه جزیره ناشناخته است . این موقعیت خاص مابه ازا های زیادی در زندگی واقعی دارد و پر از آموزش برای کودکان می باشد . آموزشی که از کودک ایرانی دریغ شده است .













مشابه همین داستان است حذف شخصیت دختر در کارتونهای هاچ زنبور عسل و سندباد . داستان هایی که پر از موقعیتها و تلاشهای گوناگون هستند و برخوردهای مقتضی شرایط را آموزش می دهند اما کودک ایرانی آن را یاد نگرفته است .














به همین سیاق اگر به بررسی کارتونها دوران کودکی خود بپردازیم در می یابیم که شرایط آموزش راه حل بسیاری از مشکلات ما در برقراری ارتباط با جنش مخالف در دوران کودکی فراهم بوده است اما از ما دریغ شده است .




Saturday, January 7, 2006

لینک در برابر لینک - چشم در برابر چشم

الف : این داستان لینک دادن و لینک گرفتن اونقدر برای بعضی ها مهم هست که برن کامنت بذارن "نظر خودتان را راجع به تبادل لینک اعلام کنید." یعنی اگه لینک می خوای باید لینک بدی یا یه چیزی تو همین مایه ها ؛
تا امروز یه اصل کلی تو ذهنم بود که اگه با وبلاگی حال میکنی لینک بده تا بقیه هم بهش مراجعه کنن و احتمالا حال کنن همون کاری که در مورد آچار فرانسه ، در جستجوی کلمات ، ساده تر از آب ، نقطه ته خط و ... کردم . بعضی ها متقابلا لینک میدن عین آچار فرانسه و در جستوی کلمات و ... بعضی ها هم نمیدن که طبیعتا این وابسته به نوع نگاهشون ، وقت و خیلی چیزهای دیگه است که به هر تقدیر با لینک ندادن کیفیت وبلاگشون کم نمیشه . من حیث المجموع این سیستم گروکشی لینک در برابر لینک - چشم در برابر چشم به نظرم خیلی منطقی نمیاد .




ب : در توضیح المسائل علامه ویکی بدیا درقسمت مسائل متحدثه ذیل مساله لینک وبلاغی آمده است ، لینک دادن به وبلاغهای دیگر در صورتی که متضمن شری نباشد مستحب است اما لینک دادن متقابل واجب است مگر آنکه موجب مفسده ای گردد .
برای انجام امر مستحب به وبلاگ از پشت یک سوم لینک داده شد باشد که رستگار شویم .
برای انجام واجبات وبلاغی به وبلاگ دلنامه لینک داده شد باشد که رستگار شویم
در ادامه آمده است :
معامله بر سر لینک و انتظار بر اقدام طرفین مکروه است.
این قسمت دوم نشون میده هر چی در قسمت الف گفته بودم درست بوده .

Monday, January 2, 2006

1.99- همین

1- 300 تومن تیپ زدم تا یه معامله 300 تومنی رو جوش بدم این موضوع ربطی به نشان آدمیت نداره.
2- از این نوشته های کوتاه کوتاه کاملا معلومه گرفتارم.
1.5- میگفت اونجا اصل بر اعتماده به خودت سخت نگیر . نتیجه گرفتم : تو جامعه اگه اعتماد باشه آدم ها راحت تر زندگی میکنن.
1.75- اونهایی که از روشنفکری فقط چس و گوزش رو یاد گرفتن تو سرما برن زیر پتو تا فقط خودشون از خودشون بهره مند بشن تابستون هم سعی کنن جلو باد نشینن .
1.9- انگار شوخی شوخی زدن تیپ همدیگه . من که اینجوری فکر نمیکنم قضیه یه چیز دیگه بوده و گرنه انقدر کشکی که نمیشه.
1.99- همین