کارگشایی توپ مروارید یا چگونه همسر دلخواه خود را وادار به خواستگاری کنیم
در تهران قدیم میدان ولیعصر و خیابانها و میادین مشابه آن وجود نداشت که زنان بیوه و دختران در خانه مانده جهت بخت گشایی به متر کردن طول آن بپردازند . دانشگاه هم به مفهوم امروزی وجود نداشت که تکنیک های جزوه نویسی و برگزاری کلاسهای حل تمرین و ... ایجاد شده باشد . از برمودا و کلاغی و دمپاگشاد و ... هم خبری نبود . اما درد شوهر وجود داشت و درد شوهر درمانهای خاص خود را داشت مطابق زمان خود . درمانهایی از قبیل استحمام در حمام جهودها ، هفت روز زدن در هفت مسجد قبل از اذان صبح ، شمع سوزاندن و ... اما از غرایب روزگار حاجت گرفتن از توپ مروارید بود که داستانی بس شنیدنی دارد.
توپ مروارید توپی بود که در میدان ارک ( میدان نقاره خانه ) که بر روی سکویی به ارتفاع یک ذرع قرار داده شده بود ( ابتدا بر روی زمین جای داشت و وسیله بازی جوانان و زورآزمایی بزرگسالان - برایش سکویی ساختند و چرخهایش به زنجیر کشیدند و قراول به مواظبتش گماردند ) . زنان اعتقاد به کارگشایی آن داشته ، شبهای جمعه و اعیاد به زیارتش رفته ، حاجت خواسته و دخیل می بستند . از جمله شب چهارشنبه سوری که شلوغ ترین ایام زیارتی اش بود ؛ تا التماس دعا کرده ، از زیرش رد شوند و از لوله اش سر بخورند و به چرخها و زنجیرهایش دخیل ببندند تا سال بعد به منزل شوهر رفته ، عاقبت به خیر گردند . عده ای هم برای چشم چرانی و لولیدن و لاسیدن جمع میشدند و شعرهایی بر ساخته بودند جهت متلک به شرح زیر :
ای فاتح قلعه های صد در بسته
رحمی به من بسته در دل خسته
نه کس در قلعه ام گشادست هنوز
نه تیر کسی به چله ام بنشسته
و یا
ای توپ بلندپایه ی تیرانداز
چشمی به من خسته بزنجیر انداز
یک عمر همه تیر برون افکندی
یک چند بیا به جای آن ... انداز
آنچه که امروز مایه خنده ماست بر جهل آدمیان سیه روز گذشته باورهای ایشان بوده است باشد روزی که آیندگان بر باورهای ما بخندند.
با تصرف و تخلیص از متن کتاب تهران قدیم
1 ایده از دیگران:
ز قسمت ‹لينكگرد سايت من› به اين مطلب لينك داده شد.
Post a Comment