نامه نگاری های من و روبورند
بعد از اینکه مطلب قبلی رو نوشتم به روبورند میل زدم که آقا این مطلب یه بخش مهمیش مربوط به شماست . این بنده خدا هم جواب ما رو مفصل داد ، ما هم ایضا . کمامان نامه نگاری می کنیم باشد که رستگار شویم .
-------------
پاسخ روبورند به نوشته قبلی :
با سلام.ممنون از لطفی که داشتید و وقت گذاشتید
عرض به خدمت شما. که فرمایش شما متین. معیار مهمترین بحث در هر مسابقهای است ولی وبلاگ یک کودک چهارساله است که نمیتوانیم و نه اجازه داریم خودش را با خودش معیار کنیم یا بسنجیم بنابراین دست به دامان افکارعمومی میشیوم در بعضی مباحث (که در اتفاقا در وبلاگ خود من هم یکی دوتایش پیدا میشود) آمده است که قدرت در وبلاگستان دیجیتال. فقط "لینک" است. ما به وسیلهی این مسابقه میخواهیم قدرت را در وبلاگستان بسط ببخشیم.چون این کار کاملا با نظرسنجی از افکار عمومی دارد جلو میرود و هنور به نحوهی انتخاب برترها نرسیدهایم جواب قاطعی برای شما ندارم ولی وبلاگهایی جایزه خواهند برد که "در نظر داوران یا مخاطبان مسابقه" بهتر وزیباتر جلوه بکنند. (همان اصل دموکراسی).
با وجود اینکه من خودم دموکراسی را نمیپسندم ولی راه بهتری هنوز وجود ندارد...
باز منتظر نظرات شما هستم.
Regards,
Mehdi Hakimi
--------------
پاسخ من به میل اول روبورند
با سلام
بنده متاسفانه منظور شما رو از " خودش را با خودش معیار بسنجیم " متوجه نشدم . من فکر می کنم برای هر مقایسه ای معیار لازمه . اما راجع به اینکه معیار از درون خود سیستم باید تولید بشه یا معیارها باید از بیرون برای سیتم مشخص بشن به سادگی نمی تونم جواب بدم .
شما نوشته بودید : "قدرت در وبلاگستان دیجیتال فقط لینک است." به نظرم میرسه که شما اول باید کارکرد و کابرد و حد و مرز این به اصطلاح وبلاگستان را مشخص کنید تا بعدا بشه روی نقاط ضعف و قوتش بحث کرد این واژه و مشابهاش (وبلاگشهر و ... ) اگرچه خیلی استفاده میشن اما مفهوم مشخصی که برای همه اهل زبان یکسان باشه رو به ذهن متبادر نمی کنه .
فرموده بودید : " بهتر و زیباتر جلوه بکنند " من هم می خوام حداقل بفهمم معیار بهتر بودن چیه . نظر شخصیه بدون استدلاله یا پارامترهایی وجود داره که بهشون توجه میشه .
- می خواستم اگه اجازه بدهید جواب شما و این میل خودم رو پابلیش کنم .
موفق باشید
---------
پاسخ روبورند به میل اول من :
ایده کوچک عزیز سلام.
ممنون از علاقمندی شما به بحث.
بند سه.
جواب سئوال را با سئوال نمیدهند ولی اینبار چارهای نیست. به نظر شما چرا یک وبلاگ 500 بیننده روزانه دارد؟ در حالی که ممکن است همسن و همشکل و همقد همان وبلاگ روزی 10 بازدید کننده هم نداشته باشد؟ لابد علتی دارد که یک وبلاگی به نظر عدهی بیشتری خوب است که روزانه بهش سر میزنند. نه؟ پس "ملاک" یا پارامتری برای خوب بودن به نوعی تعداد خوانندگان هستند. خوانندگان شعور دارند و میدانند وقتشان را صرف چه چیزی بکنند. (هدف مسابقه کمک به ایجاد علاقمندی نسبت به وبلاگهایی است که سکس نیستند. برای جامعه مفیدند. اندیشه بشری را ترقی میدهند ولی خواننده کمتر دارند. به این صورت که پیشنهاددهندهها نامحدودند (حداقل 100 وبلاگ نویس با روزانه جمعاً حدود30هزار مخاطب. اینها چون با تلاش خودشون به این جمعیت مخاطب دست یافتهاند. {در حالی که از ابزارهای زرد استفاده نکردهاند} بهتر میدانند که سلیقهی مخاطب عام چیست؟ بنابراین وبلاگهایی را که میتوانند در آینده اقبال بلندتری داشته باشند را معرفی میکنند. مسابقه به این وبلاگها کمک میکند که شناخته شوند... یعنی خوب بودنشان به عرصه ظهور دربیاید.) {قضیه صفحات سکس و زرد در اینترنت را با این بحث قاطی نکنیم. اینها انگل اجتماع مجازی ما هستند ولی خود اینها هم لازمند. اگر نباشند و اگر نبودند مطمئن هستم یک نقص دیگری به وجود میآمد.}
بند دو.
وبلاگستان دنیای مجازی ماست. اصولا این تعاریف با چند ماه زندگیکردن دروبلاگستان به دست میآید. یعنی چیزی نیست که بشود با کلمه توضیح داد. فرض کنید که تعریف دنیایی که شما درش زندگی میکنید یک تعریف واحد است؟ یعنی وقتی از یک بچه 5 ساله بپرسی شما کجا زندگی میکنید احتمالا میگوید در کوچه فلان. وقتی در 12 سالگی بپرسی میگوید بچهی فلان محله هستم... و همینطور برو... برسد به لیسانس اگر بپرسی شما کجا زندگی میکنی میگوید در ایران یا تهران یا خلاصه یک محدودهی بزرگتر را میبیند. در حالی که اگر از یک منجم بپرسی کجا زندگی میکنی؟ میگوید در منظومه شمسی! از کهکشان راه شیری. پس تعریف محیط زندگی کمی مشکل و متفاوت است. وقتی میگوئیم وبلاگشهر منظور گوینده همان دنیای اینترنت است ولی در ذهن گوینده قسمتی از آن مد نظر است. منظورم این است که کل این کلماتی که به دنیای دیجیتال بزرگ نسبت داده میشود در واقع تعریف یکسانی دارند ولی اندازهای متفاوت... و با مدتی در زندگی در این محیط عادی و ملموس میشوند... امیدوارم منظورم را رسانده باشم.
بند یک.
و اما قدرت؟ خب. کتاب آخر پائلوکوئیلو به نام زهیر حاوی چند فوت کوزهگری در مورد زندگی است. در اغلب صفحات به طرز شگفتانگیزی به "بانک مساعدت" اشاره شده است. این بانک مساعدت یک بانک مجازی است که مردمی که نسبتا مشهورتر هستند به جوانترها یا گمنامترها کمک میکنند تا پیشرفت بکنند. به این صورت که فرض کنید نویسندهی جوانی کتاب خوبی (معیار خوبی کتاب چیست؟!) نوشته است ولی فروش ندارد. از طریق یک آشنای ناشر از پائلو میخواهد که در مراسم فروش کتاب حضور پیدا بکند تا کمی در فروش کتاب تاثیر داشته باشد... امیدوام مفهوم باشه. علت اینکه پائولو اینکار را قبول میکند اینست که خودش هم از همین راه به شهرت رسیده و اکنون باید قرضهایش را به بانک بپردازد... در دنیای مجازی ما (وبلاگستان. وبلاگشهر یا هر چیزی که اسمش هست) همین بانک مساعدت به طرز عجیبی ستون زندگی است. یعنی اگر بانک مساعدت وجود نداشته باشد ما همگی جزیرههای سرگردان و دورافتاده خواهیم بود. ولی با وجود ابزاری مثل بلاگرولینگ و امثالهم که شبیه همان ناشر بانک مساعدت عمل میکنند ما به هم مرتبطیم. و اصل این ارتباط همان لینک است. حالا روشن شد چرا لینک قدرت است؟ و چرا ما علاقمندیم قدرت بین جزیرههای نوپا هم پخش بشود؟ اینها بحثهای فلسفی و وجودی وبلاگستان است. که من هرگز در وبلاگ خودم هم جرئت به مطرح کردنش پیدا نکردم. به این علت که شما وقتی در داخل یک اتاق نیمهتاریک هستید شناسایی محتوایی آن اتاق دربسته تقریبا غیرممکن است. و ما اکنون در یک اتاقی داریم زندگی میکنیم و میخواهیم بدون خروج از اون تعریف دقیقی براش ارائه کنیم. سخت است... مثال ملموسترش خود زندگی انسانی است... همه چیز در مورد زندگی میتواند یک خواب باشد. این رو قبول دارید؟ اثبات خود این مساله که "انسان وجود دارد" (بدیهی ترین اصل از پیش پذیرفته شده ذهنی) مدتهای مدیدی طول کشیده است... نمیدانم که بود که در آخر عمر و هنگام موت به شاگردانش گفت : من ثابت کردم که هستم. شما بروید ثابت کنید که دنیا هم وجود دارد!
از این بحثهای پراکنده یک نتیجهی واحد گرفتن مشکل است. ولی چون سئوالات از وجود "جوایز وبلاگی مانی(1)" به وجود آمده این بحثها رو به این شکل جمع میکنیم که:
* دنیای وبلاگستان فارسی وجود دارد. ولی چون هنوز جوان است (4 ساله) تعاریف دقیق و قواینین دقیق اش هنوز به صورت قاعده و نوشته در نیامدهاست.
* وبلاگستان بر اساس "لینک" به وجود نیامده ولی شاهراه زندگی و حرکت در وبلاگستان لینکها هستند.
* معیار "خوبی" در جهانی که به دموکراسی بیمار است. (بیماری دموکراتیزه شدن دارد) با "تعداد" ارتباط مستقیم دارد. دلیل جداول تاپ تن موسیقی. دلیل: تاپ تن پرفروشترین فیلمها. دلیل: تاپپ تن پرفروشترین کتابها... چیزی در این دنیا خوب است که توجه تعداد بیشتری از انسانها را برانگیزد. مردم کتابی را راحتر و سریعتر میخرند که تعریفش را از دوستی شنیده باشند.
----
پاسخ من به میل دوم روبورند :
با سلام
واقعا از اینکه در مورد این بحث وقت می گذارید متشکرم . زمانی مطلب اول رو تو وبلاگم نوشتم و به شما میل زدم اصلا انتظار جواب مبسوط نداشتم . امیدوارم به نتایج قابل ارائه به دیگران هم برسیم .
خب اگه فرض کنیم وبلاگهایی که مخاطب بیشتری دارند احتمالا علل علاقه مندی افراد این به اصطلاح وبلاگستان به موضوعات مختلف رو بهتر از بقیه درک کردن باید بتونن پارامترهای موثر رو اسم ببرن و مشخص کنن . بعد از اینکه این پارامترها مشخص شد بقیه هم می تونن خودشون رو با یه سری معیار قیاس کنن ، به علاوه اگه قرار شد به بهترین وبلاگها جایزه داده بشه همه می تونن وبلاگهای انتخاب شده رو با معیارهای معرفی شده بسنجن .
فکر میکنم منظور شما رو از بلاگشهر متوجه شده باشم اما به نظرم همه عین شما فکر نمکنن .
از این طرز تفکری که میگه می خواهیم قدرت بین جزایر نوپا هم پخش بشود خیلی خوشم میاد و احتمالا این طرز تفکر اگه درست اجرابشه نتایج خوبی رو به همراه داره .
با تعریف " چیزی در این دنیا خوب است که توجه تعداد بیشتری از انسانها را برانگیزد " به هیچ وجه موافق نیستم . در این دنیا چیزی برای من خوب است که با معیارها من سازگاری داشته باشد . هر کسی با توجه به معیارهای ذهنی خودش خوب و بد رو تشخیص میده . موافقم در هر جمعی بر اساس اینکه نظر اکثر افراد به عنوان نظر همه تلقی میشه اما به هیچ وجه معنیش این نیست که آدمها به خاطر جمع معیارهاشون رو تغییر دادن .
اگه لطف کنید به جای نوشتن تو ادیتور میل یه فایل txt ضمیمه کنید برای ادیت و پابلیش کردن کار من ساده تر می شود .
-----
خیلی طولانی شد می دونم . اما این داستان ادامه دارد .
0 ایده از دیگران:
Post a Comment