از سفر باز آمدم
از کیش بر گشتم . سه روز خوب بدون اینترنت و روزنامه . سه روز عالی بدون فن آوری اطلاعات و اطلاعات . اگه بخوام همه چیز رو بنویسم خیلی زیاد میشه اما سعی می کنم به درد بخورهاشو ثبت شه .
1- بعد از اتفاقی که تو استادیوم آزادی افتاد با یکی از بچه ها دانشکده چت می کردم که بهش گفتم بی خیال شو !! راجع به این قضیه حرف نزنیم .داره اعصابم خرد میشه . بعد که راجع به مشکل پیش اومده برای خودم تو استادیوم آزادی نوشتم لینکش رو براش فرستادم اینجوری تبدیل شد به تنها کسی از بچه های دانشکده که می دونست من اینجا مطلب می نویسم . این بنده خدا جلوی خودم به سه تا دیگه از بچه های دانشکده گفت که آدرس وبلاگ من چیه . من هیچ عکس العملی نشون ندادم چون نمی دونستم عکس العمل صحیح چیه . وقتی با اسم مستعار می نویسی معنیش اینه که نمی خوای هویت واقعیت مشخص باشه . یعنی می خوای اگه چیز به درد بخوری می نویسی بقیه بخونن نه اینکه چون شخصیت حقیقیت رو میشناسن . فکر نکنم اون سه نفر خیلی حس و حال وبلاگ خوندن داشته باشن اما این موضوع باعث شد یه خرده درباره مستعار نویسی بیشتر فکر کنم بعدها یه مطلب مفصل راجع به این قضیه باید بنویسم .
2- استحاله مفاهیم چیز جالبیه . استحاله رو سری ، استحاله حجاب و ... . به من ربطی نداره کی چه جوری می خواد لباس بپوشه . اما کمتر از 10 نفر دیدم که حجاب به اون مفهومی که به نظر من حجاب محسوب میشه داشته باشن . فکر میکنم قبل از انقلاب هر جا می رفتم بیشتر از این تعداد به چشم می خورد . استحاله مفاهیم مطرح شده در زمان انقلاب هم چیز جالبیه .
3- باید یه زمان بذارم راجع به اینکه چرا خیلی وقتها به تونایی های دیگر آدمها توجه نمی کنم و فکر می کنم از همه بهترم و همه کارها رو باید خودم انجام بدم فکر کنم . انگار زیادی رو طبله " منم منم " می کوبم اونقدر که گوش بقیه درد میگیره .
0 ایده از دیگران:
Post a Comment