Friday, April 22, 2005

ماشین لباسشویی خسته

تکنولوژی های مختلف وارد زندگی های ما میشن و به مرور زمان جای خود رو اونقدر مستحکم می کنن که بعد از یه مدت زندگی بدون اونها واقعا سخت میشه .
یه ماشین لباسشویی دوقلو توشیبا داشتیم که از سال 58 تا همین چند روز پیش عصای دستمون بود و عین خر ازش کار می کشیدیم ( غیر از فاصله زمانی سال 59 تا 61 که خرمشهر مونده بود و عراقی ها دو ترکش به پشتش حال داده بودن ) . اما دیگه نمیخواد کار کنه فکر کنم خسته شده باشه . تمام عمرم وقتی می خواستم یه چیز رو جنگی بشورم دست به دامنش میشدم اما امشب هرقدر اصرار کردم موتورش نچرخید حتی یه دور . برای سه جفت جوراب هم که نمیشه اون ایندیزیت خرسمبک رو روشن کرد در نتیجه با دست شستم همین دو تیکه عرق روی پیشونیم نشوند . با خودم گفتم این بدبخت حق داره خسته شده باشه .
وقتی فکر می کنم مادر بزرگهای ما با دست یه دنیا رخت میشستن و مادربزرگ مادربزرگهای ما به جای پودر لباسشویی از چوبک رحمت الله علیه استفاده می کردن احساس خستگی بهم دست میده .

0 ایده از دیگران: