Tuesday, March 8, 2005

روابط دخترها و پسرها در دانشگاه


سوال اساسی اینه که تو دانشگاه رابطه دخترها و پسرها چه تعریف و دسته بندی هایی داره ؟
طبیعیه که به واسطه شخصیتهای فردی ، شرایط خانوادگی و اجتماعی و خیلی پارامترهای دیگه نحوه رفتار و تعقل آدمهای مختلف متفاوته و یه دسته بندی کلی که همه موارد رو شمال بشه وجود نداره .
به نظرم چند مورده که افراد رو به سمت این روابط سوق میده : الف : عده ای دنبال کسب تجربه هستن . بدین معنی که قبل از روابطی که احتمالا منجربه ازدواج میشه شناختی از جنس مقابل باید وجود داشته باشه و احتمالا بدون شناخت کلیت رفتار و علایق و نحوه برخورد جنس مخالف ( و نه لزوما شخص خاص ) در زمینه های مختلف وارد زندگی زناشویی شدن منجر به مشکلاتی میشه . ب: فرد حس می کنه فرد دلخواهشو پیدا کرده و می ترسه اونو از دست بده و بعدا نتونه جبران مافات بکنه درنتیجه سعی می کنه با برقراری ارتباط فرد مقابل رو متوجه خودش بکنه . ج : عده ای صرفا دنبال romance لزوما هستن و به نحوی خلا روابطی که مابین هر زن و مردی وجود داره ( به هیچ وجه sexمنظورم نیست ) رو پر می کنن . د : عده ای اساسا دنبال لذت جنسی هستن تعابیر مختلف و حد مرز های مختلفی ( از لاس زدن تا خیلی چیزهای دیگه ) رو برای خودشون قائل هستن .

با مورد " د" به صورت کلی مخالفم چون اساسا بر مبنای دروغ و نامردی و خودخواهی افراطی بنا شده و به نظرم هر آدم سلیمی از این موارد باید دوری کنه . مورد "ج " عمدتا زمانی که هر دو نفر از اول بدونن دنبال چی هستن مفید واقع میشه و اگر طرف مقابل برداشت اشتباهی از نوع روابط داشته باشه و بفهمه که طرف مقابل اصلا به فکر ازدواج و روابط به شکل جدی و زناشویی نیست خیلی ضربه سنگینی میخوره . به علاوه این روابط در بین افرادی که کمتر اعتقاد مذهبی دارن دیده میشه و بعضا به واسطه شناخت بیشتر و تغییر تعریف روابط منجر به ازدواج هم میشه . سیستم چندین سال رفاقت که همه و خانواده دو طرف از قضیه خبر دارن و هرچی می گن ازدواج بهونه میارن ، بهترین شکل اینگونه روابطه . به واسطه اعتقادات مذهبی و شرایط خانوادگی این سیستم رو دوست ندارم . مورد " ب " به واسطه اینکه دو طرف دقیقا نمی دونن چی می خوان بعضا خیلی پیچیده میشه و گاهی به اتفاقات عجیب و غریب مثل خودکشی و فرار به خارج از کشور و از این جور چیزها ختم میشه . از اونجایی که معمولا پسرها بعد از فارغ التحصیلی 2 سال سربازی و 2 سال زمان برای مشغول شدن به طور جدی نیاز دارن و دختر ها در این مدت کار خاصی ندارن . دربهترین حالت خانواده ها یه جورایی کج دار و مریز می کنن و خرج و مخارج رو میدن تا بالاخره کارها به قرار آید . اما اگه پسر حاضر به گردن کج کردن جلوی خانواده نباشه معمولا جملاتی مثل دورغ می گفتی دوستت دارم و ... از طرف دختر شنیده میشه . من هیچ وقت به خودم نمی خرم که پدرم لطف کنه برام زندگی کنه و حال و حوصله خودکشی و فرار رو هم ندارم پس این مورد هم به کارم نمیاد . تنها موردی به صورت منطقی نمی تونم نفی کنم " الف " هستش یعنی شناخت از نحوه رفتار جنس مخالف رو لازم می دونم اما راهبرد عملی برای این تجربه ندارم . خیلی ساده تا حالا جرات نکردم به کسی بگم بیا آزمایشگاه روابط دختری پسری داشته باشیم و بعد از تموم شدن آزمایشگاه تو سی خودت من سی خودم . نکته ظریف تعیین حیطه تجربه است چون خیلی ها sex رو جزئی از تجربیات لازم می دونن که علی الحساب بااعتقادات مذهبی جور در نمیاد .شاید اون چیزی که چند وقته ذهنمو مشغول کرده همین تست و تجربه باشه به صورتی خط های قرمز خودم رو رد نکنم و طرف مقابل هم بفهمه من چی می گم و چی می خوام .

1 ایده از دیگران:

Anonymous said...

be manam sar bezan !