دروغ یا راست
بعضی از زخمها هست که با خودم میگم باید بی خیالشون شم اما نمی تونم . من نمی دونم چرا وقتی به یکی صاف می گم تکراری شدی ناراحت میشه . من نمی تونم الکی بگم هر چی ببینمت سیر نمی شم من نمی تونم الکی بگم فدات شم . از طرفی حالم به هم می خوره کسی الکی بهم بگه فدات شم . اما انگار بعضی از راست ها رو نباید گفت . انگار ماها با دروغ هایی که می دونیم دروغن خیلی راحت تریم تا با راست هایی که می دونیم راستن . اما من نمی خام اینجوری باشم . می خوام راست بگم و راست بشنوم . یاد این جمله حضرت علی افتادم : " حقیقت گویی حتی یک یار هم برایم باقی نگذاشت . " وقتی اون مرد حق بعضی از حقایق رو با چاه میگه شاید توقع بی جایی باشه از آدمها انتظار داشته باشم حقایق رو خیلی ساده قبول کنن .
0 ایده از دیگران:
Post a Comment