مراحل وبلاگ خونی من
اینجور که فهمیدم اکثر آدمها اول وبلاگ خون هستن بعد وبلاگ نویس میشن . اما این در مورد من نه تنها صادق نیست بلکه کاملا برعکسه . اولین وبلاگهایی که می خوندم وبلاگ سه تا از بچه های دانشکده بود ( تو ارکات لینک وبلاگشون رو گذاشته بودن ) که باهاشون هیچ ارتباطی خاصی نداشتم اما می خواستم بدونم چه جوری فکر می کنن و عقایدشون چه ریخته . شاید یه جور فضولی بود نمی دونم اما به هر حال تو صفحه خودم لینکشون رو گذاشته بودم . اما منطقا اونها نمی دونستن بهشون لینک دادم . ( خنده داره به کسی حقیقیش رو میشناسی بنا به عللی سلام نمیکنی به مجازیش لینک بدی )
بعد از این مرحله طی وبلاگ بازیهام با چندتا از وبلاگهای معروف و پرمخاطب آشنا شدم که مهمترینهاش : آچارفرانسه - سردبیر خودم - زننوشت - روزگار من - نوشته های علی قدیمی بود که می خوندم و بهشون لینک دادم . تو این مدت خیلی چیزها درباره اخبار مهم و دغدغه های وبلاگ نویسها و مخاطبهاشون و بعضی از وبلاگها که به نظرم گلوگاههای این سیستم هستن یاد گرفتم چیزهایی که ممکنه بعدا به دردم بخوره .
الان در مرحله سوم هستم . سعی می کنم وبلاگهایی رو بخونم که به دردم بخوره مهمترینش آچار فرانسه هستش که کلا مطالبش خیلی خوبه ، وبلاگ یه مرد امیدوار ( کامنت بذاری کامنت میذارم ) جزو همین دسته است . علاوه بر مطالب به درد بخور ، به وبلاگهای که به قول خودم باحال هستن مثل شطحیات ابولهب و یه زاغارت سر می زنم . لینک همه اینها رو همین کنار گذاشتم .
اینها رو گفتم که بگم : خیلی خوشحال شدم قرمزه می خواد مطالب به درد بخور بنویسه چون به من اجازه میده برای دل خودم بنویسم ( نمیشه دنبال مطلب به درد بخور تو وبلاگ بقیه بگردم اما تو این وبلاگ مطلب به درد بخور پیدا نشه .)
0 ایده از دیگران:
Post a Comment