Thursday, May 26, 2005

مرگ موش

وقتی میری تو انباری صدای خش خش میاد یه خرده بگی نگی مورمورت میشه . وقتی میبینی تو کیسه 20 کیلو برنج فضله موشه اعصابت خرد میشه . وقتی مامان جمعه صبح میگه بیا تو سرایداری کلی چیز میز جابه جا من تا خوردنی جات از دست موشه دور بمونه تو دلت میگی بیخیال . وقتی مرگ موش اینور اونور میذاری دوست داری حتما موشه نوش جان کنه . اما
اما وقتی داری حیاط باغچه رو آب میدی و به آرامی یه موش که نیمه جون شده کاملا خیس از لای شمشادها میاد بیرون و یه وری میافته زمین و فقط تو چشمات نگاه میکنه دیگه دلت نمیخواد موشه بمیره .

0 ایده از دیگران: