Wednesday, December 27, 2006

کارت بازی

1- من و داداشم عاشق کارت بازی بودیم. هر چی کارت تو بازار میومد حتما برامون می خریدن. از ماشین، هلی کوپتر، کشتی و هواپیما و ... بگیر تا ضرب المثل و شهرها و کشورها و امثالهم. دو دست کارت هم خودمون درست کردیم. یکی از روی یه مجله ماشین که بابا از آلمان آورده بود و دومیش، کارت بازیکن که ابداعی خان داداش بود. به هر بازکن پاس، شوت، دریبل و مجموع اعدادی بین 0 تا 10 نسبت داده بود.یادمه فن باستن از کارتهای خوب بود و آلدو سرنا از کارتهای نسبتا بد. خلاصه دنیایی داشتیم با این کارتها. یادش به خیر.چند سال پیش که کمد رو جمع و جور میکردم به یه جعبه کفش برخوردم که توش پر بود از کارتهای مختلف .حس نوستالژی و از این تریپها دست داد.شمردم دیدم 35 دست کارت تو جعبه کفش بود. روم نشد به خان داداش بگم بیا کارت بازی کنیم.
2- وقتی با بقیه کارت بازی میکردیم بعضا به مشکل بر می خوردیم که وزن ماشین کمش بهتره یا زیادش. ارتفاع از سطح دریای شهرها کم باشه خوبه یا اگه زیاد باشه و از اینجور داستانها. خودمون رو خاک خورده وادی کارت بازی حساب میکردیم پس یه جورایی باید نظر ما اعمال میشد.
3- تو یه جمعی نشسته بودیم و راجع به جنگ ایران-عراق حرف میزدیم. یکی از بچه ها گفت که تو عملیات والفجر 8 ایران بیشترین شهید رو داده؛ تقریبا 100 هزار نفر. گفت که این عدد رو دقیقا یادشه چون کارت عملیاتها رو تو دوران راهنمایی بازی میکردن. پرسیدم تعداد شهید کمش برنده است یا زیادش. خندید.

Monday, December 25, 2006

درگ اند دراپ بانوی نامحترمه

پس فردا تقی به توقی نخوره برای من حرف در بیارین که : خودش تو وبلاگش زن نیمه عریان و بیکینی پوش و استریپ تیزگذاشته بود حالا داره برای ما جانماز آب میکشه! اینی کی این پایین گذاشتم ربطی به زن و مرد نداره فقط از اینور اونور افتادنش خوشمون اومد همین!
شما هم درگ اند دراپش کنید. خلاص.






تبلیغ - فدکس

خیلی از ایده کارشون خوشم اومد.


Saturday, December 23, 2006

مشکلات سواحل سانفرانسیسکو

بچه هایی که سال اول دبیرستان شاگردم بودند الان پیش دانشگاهی هستن و مشغول کنکور. یاهو 360 و ارکات که عکساشون رو نگاه میکنم، الله اکبر!! هر کدوم مردی شدن به چه عظمت. خلاصه با بعضی هاشون ارتباط چتی دارم. درد دل میکنن از غصه هاشون میگن، من هم گوش میکنم و تلاش میکنم که در حد خودم بهشون کمک فکری بدم. الان بیشتر یه دوست محسوب میشم تا آقا معلم. باهاشون راحت برخورد میکنم تا حرفاشون راحت بزنن.
چند وقت پیش یکیشون سر صحبت رو باز کرد. می نالید که نمی تونم درس بخونم هیچ کس حرف منو نمیفهمه و از این حرفها. خلاصه مطلب اینکه عاشق یک دختری شده یک سال از خودش کوچیکتر و جمله معروفه این با بقیه فرق داره. القصه تمام داستان رو با زیر و بمش برام تعریف کرد و از اونجایی که احساس کردم که دختر خانومه دچار ثبات رفتاری نیست پیشنهاد کردم که به یک روانپزشک مراجعه کنن.
جالب اینجا بود که میگفت طرف مربوطه مدتی عادت ماهانه اش نا منظم شده بوده و کلی بدبختی کشیده تا از اون دوران به سلامت گذر کردند. آقا قبل از اینکه ویزای رسمی آمریکا رو داشته باشه نه تنها سانفرانسیسکو رفته بلکه کلی از مشکلات زیست محیطی سانفرانسیسکو رو هم حل کرده ...

سه چهار تا نتیجه برای این داستان راجع به تلویزیون ، "یه نظر حلاله" و شکاف بین ارزشهایی که تو جامعه تبلیغ میشه با حقیقتی که وجود داره و ... نوشته بودم که پاکشون کردم.
نتیجه گیری به عهده خودتان.

بازی شب یلدا

من هم توسط محسن به بازی "5 تا نشنیده بگو - 5 نفر بازی بده" دعوت شدم. در صورت لزوم توضیحات مربوطه رو مطالعه بفرمایید.
1- تا حالا که 23 سال از عمرم گذشته سیبیل هامو نزدم و فعلا هم قصد زدنش رو ندارم و با کسی هم اونقدر شوخی ندارم که همچین کاری بتونه بکنه
2- علاقه خاصی به طراحی امضا و لوگو دارم. معمولا وقتی جدول حل میکنم در حاشیه روزنامه کلی خط میکشم.امضام نیمرخ یه مرد سیبیلو است. (به بند 1 مراجعه شود).
3- مدت هفت ساله هر شب یک صفحه قرآن می خونم اخیرا هم انجیل رو شروع کردم حداقل برای تقویت زبان انگلیسی.
4- بچه که بودم فکر میکردم اگه بازی های کمودور 64 رو تموم کنم از تو دستگاه پول میاد بیرون.
5- بعضی وقتها دوبیتی میگم و غیر از یه غزل 8 بیتی که روز مادر تقدیم به خانم والده کردم بیشتر از سه تا قافیه تو شعرهام به کار نبردم.

دعوت نامه فرستادن اول ها ساده تر بود اما انگار داره سخت تر و سخت تر میشه . عزیزان ذیل رو دعوت به بازی میکنم.
1- شنیاکی 2- یه مرد امیدوار 3- قلب آبی 4- روزهای بی خاطره 5- دیزی راکر

Friday, December 22, 2006

پس از استقلال

قبل از اینکه بار و بندیل و جمع کنم و در بلاد یخ زده مستقر بشم فکر میکردم آدم برای ناهار درست کردن باید بره سراغ یخچال و یه چیزی سر هم کنه اما از وقتی که مسئول تهیه مقدرات قضای حاجت خودم شدم کشف کردم که یه نفر اول باید یخچال رو پر کنه.
بابا کریستف کلمب

Tuesday, December 19, 2006

Thursday, December 14, 2006

انتخاباتیه


شادمغزی با خانواده اش میره خواستگاری. قبل از ورود به منزل مربوطه شیر فهمش میکنن که آقا جون رفتین تو میری بالا میشینی و حرفهای سنگین سنگین میزنی. بعد از خوش و اومدین و بفرمایید شادمغز محترم تشریف میبره بالای تاقچه و میگه:شتر-فیل-کرگدن-نهنگ و ...
تصویر فوق هم تنها جهت همراهی با جو فعلی جامعه گذاشتم وجون مادرتون هیچ برداشت نامربوطی نکنید.

اضافات افاضات: شتر-فیل-کرگدن-نهنگ

Monday, December 11, 2006

مهاجرت به کدهای باز و نرم افزارهای رایگان

صالح برای رستگاری اوپن آفیس رو جایگزین میکروسافت آفیس کرده که اساسا به تمامی بشریت این حرکت توصیه میشود.
برای رستگاری بیشتر:
آنتی ویروس: antivir
جهت تکمیل حلقه امنیتی: Spyware Terminator
من نورتون2006 ارجینال لپتاپ رو آنیستال کردم و به جاش این دو تا نرم افزار مجانی رو ریختم تا یه خرده سیستم نفس بکشه. کاملا هم راضی هستم.

لیست مفصلی از بهترین نرم افزارهای رایگان

Saturday, December 9, 2006

آقای دابلیو - ایران در دستور کار

خیلی از کسایی که می خوان تصویر آقای دابلیو رو با نرم افزار وزین فتو شاپ صد البت کرک نشده ادیت کنن با یه خطای معروف مواجه میشن. که می تونید ببینید.


از شوخی بگذریم. وقتی تصویر بیلبرد زیر رو حین وبگردی دیدم، خیلی توجهم جلب شد. تلاش کردم که بفهمم که این بیلبرد کجا قرار گرفته اما نشد.من از اهمیت سایتی که در بیلبرد معرفی شده هیچ اطلاعی ندارم با این حال می تونم حس کنم که این بیلبرد نشانه خوبی برای ما نیست.

Wednesday, December 6, 2006

افغانیان آرپی جی به دست، چالشها و فرازشها

ما که نبودیم اما شنیدیم که آر پی جی 7 بابای لشگر زرهی اسرائیل رو تو جنگ بین اعراب و اسرائیل درآورد و تبدیل به سلاحی معمول در دنیا شد و از اون زمان سلاح یغور یانکیها یعنی بازوکا منسوخ گردید.( کامنتهایی که در مورد تاریخ سلاح باشد موجب مسرت خاطر است)
آقا صادق هم تو لیلی با من است تانک میترکوند پی جی آر میزد.
از اونجایی که در کشور برادر آرپی جی راحت تر از چاقو ضامن دار گیر میاد. این سلاح کاربردهای دیگری غیر از تانک ترکوندن هم پیدا کرده: از جمله شوخی های ناموسی با آرپی جی

و حتی ماهیگیری با آرپی جی

Monday, December 4, 2006

Iran The Most Dangerous Nation

توفیق نصیب شد که نسخه کامل "ایران خطرناک ترین کشور" رو ببینم. با تشکر از آزاروس و تورنتز.
نکته مهمی که این مستند برای من داشت که احتمالا مخاطب غیر ایرانی به راحتی متوجه نمیشه، واگرایی عجیبیه که در ایران وجود داره. هر موضوعی که در نظر بگیرید ایرانیان تقریبا یک طیف 0 تا 100 از خودشون بروز میدن. پوشش آدمهایی که نشون داده شد، اتومبیلهایی که تو خیابونها دیده شدن، خانه محقر کنار کوره آجر پزی تا برجهایی که دوربین به سرعت از روشون گذشت نمادهایی از این تکثر بودن. ایران پر است از افراطیون و تفریطون. از عاشقین سینه چاک آمریکا تا کین خواهان درجه اولش. این واگرایی بعضا موجب میشه خود ایرانی ها در تحلیلهاشون اشتباه کنن چه رسد به بیگانگان.
یه جمله حکیمانه هم از نقل شد که تکرارش خالی از لطف نیست.
In the old days, we prayed at home at went out to drink, now we drink at home and go out to pray.

پی نوشت: انگار این مستند علاقه مندان بسیاری داشته. دیشب 18 نفر فایل رو به اشتراک گذاشته بودن و امشب 78 نفر.

duck-tragedy

.کمیک نگاه نکنید به نظر من تراژدی است

Friday, November 24, 2006

موسیقی ختم

1- به جان عزیزتون حدود دو هفته است رنگ آفتاب رو ندیدم. قراره ساعت 8:16 طلوع کنه و 16:10 غروب اما ابرهای خاکستری جلوش رو گرفته اند. اگر هم ابرها نباشن خودش جون نداره. صلاة ظهر به جای سینه کش آسمون نزدیک افق جنوبی برای خودش کز میکنه. اساسا شوخی تر از اونیکه بشه جدی گرفتش.
2- این نوشته شرتو راجع به موسیقی عزا رو بخونین.
3- تو ختمم بالاخره یکی برای میت روضه می خونه که فقط رو اعصاب مردم راه نره کفایت میکنه اما اگه قرار بر موسیقی و از تریپها باشه ترجیح میدم یه بخشی از موسیقی متن فیلم Leon با عنوان she is dead برای حاضرین پخش بشه.
4- فعلا که مشغول آهنگهای دپ انگیزناک هستم ببینم خدا چی می خواد.
5- دلم می خواد یه جورایی مثل جیب بر خیابان جنوب کلکم درست حسابی کنده شه. نقل به مضمون از فیلم سلطان.
6- آخه با صفا گوله خوردن که بهتر از تو جوب مردنه. نقل به مضمون از فیلم رضا موتوری.

اضافات افاضات: به نظرم موضوع انتخاب موسیقی برای ختم این قابلیت رو داره که ده بیست نفر دیگه هم یه چیزی راجع بهش بنویسن.

Saturday, November 18, 2006

آفرینش خدا و برساختن بشر

روز تولد را دیگران به خاطر می سپارند تا در زمان مناسب جشنی گرفته و به یمن آن ولادت خجسته قدری خوش باشند.
روز تولد وبلاگ را باید به دیگران بیاورید تا تعدادی کامنت نوشته و از گذر ایام یادی شود.
اولی را خدا آفریده است و دومی را بشر برساخته است.

ایده های کوچک من دو ساله شد.

Monday, November 13, 2006

somedays / other days

some days I feel I'm the only one acting my age.
... other days, it is the opposite.

Monday, November 6, 2006

Stop Smoking Please


ابوی محترم سیگاری قهاریه. یه بار ماه رمضون کلا سیگار نکشید. یه جورایی می دونستم این رویه ادامه پیدا نمیکنه و اوضاع به حالت عادی بر میگرده اما با این حال به زبون می گفتم بابا جون خیلی خوبه که سیگار رو کنار گذاشتید. این سومین پست من راجع به سیگاره و می دونم برای ترک سیگار خیلی از عوامل باید دست به دست هم بدن و با عکس و پوستر و تبلیغ و ... لزوما اتفاق خاصی نمی افته با این حال اگه یه سرسوزن هم کمک باشه خودش ارزشمنده.

Saturday, November 4, 2006

مرفین، شیمی، تیشرت

دوره لیسانس به شصت تن از جوانان مملکت شیمی درس میدادم. هر چند اون زمان یه خرده سخت گذشت اما همون موقع دستم تو جیب خودم بود، الان هم که نگاه میکنم میبینم خیلی تجربه خوبی بوده. بگذریم تو بحث ترکیبات حلقوی کربن، کتاب آسپرین رو مثال زده؛ من برای اینکه توجه بچه ها رو جلب کنم - بچه ها گوششون با شنیدن مرفین، هروئین، ال اس دی و ... تیز میشه - راجع به مخدرها از جمله مرفین بحث کردم و یه تمرین دادم که تعداد کربنهای مرفین رو با توجه به شکل زیر بنویسید.

امروز حین وبگردی برخورم به تیشرت مورفین و الکل و استروژن و امثالهم. یاد اون دوران کردم.
این هم جالبه که روی تی شرتت از این جور چیزها طرفداری کنی.

لیست کامل تیشرتهای دوستان اهل بساط.

کتابهای انسان مدرن

به شخصه تعریف جامع و مانعی از انسان مدرن ندارم. با این وجود وقتی با دوستان بحث میکنم -به خصوص راجع به فیلم و موسیقی- از این عبارت زیاد استفاده میشه و معمولا همراه بار معنایی منفیه البته بهضی وقتها هم اینجور نیست. به هر حال فکر میکنم یه جور راحت طلبی کودکانه با این مفهومی که چهارچوبش حداقل برای خودم مشخص نیست آمیخته شده. کودکی که سوالهای ساده ای داره و باید سریع و ساده جواب بگیره. کودکی که داشتن یه آب نبات چوبی میتونه مهمترین خواسته ی زنگیش باشه.
انسان مدرن، وقت رمان خوندن نداره و به کتابهایی با تعداد صفحات کم و اطلاعات روزانه مفید رو ترجیح میده. عبارات هم خودمونی و روون باشن. خلاصه یه چیزی تو مایه های این کتابها:
1- چگونگی قرار گذاشتن با یک زن سفید پوست. راهنمای عملی برای مردان آسیایی.

2- نترسید از پرسیدنِ: چگونه با یک زن زیبا قرار بگذاریم. ویرایش سوم

3-قرار گذاشتن مثل یک مرد!

معضل انسان مدرن چه جوری date کردن شده. مسخره نیست. خنده دار نیست. اسم این کتابها یه خرده تهوع آور نیستن؟ ویرایش سوم!!!
خدا چرا هنوز از نوع بشر قطع امید نکرده.


عکس تزئینی است و البته ادیت شده.

Wednesday, November 1, 2006

فرض کن

فرض کن صبح که برای نماز پا شدی، ببینی زمین سفید پوش شده. طبق معمول خوشحال میشی که اولین برف امسال رو دیدی.
فرض کن ساعت 8 باید بری سر کلاس اما وقتی بیرون رو نگاه میکنی میبینی شاخه بعضی از درخت ها از شدت باد شکسته.
فرض کن تمام لوازم ضد سرما رو پوشیدی اما اثری بر بلورهای یخی که با باد محکم تو صورتت میخورن ندارن.
فرض کن استاد محترم چندین دقیقه به تفصیل شرح میده که سرما ناشی از بادهای قطب شماله و هفته بعد مجدد هوا گرم میشه.
فرض کن موقع نوشتن دمای بیرون منفی چهار باشه و تقویم اول نوامبر رو نشون بده بدین معنا که تازه اول راهه.
فرض کن یکی امروز مشغول تجربه کردن این فرضیات بوده.

Tuesday, October 31, 2006

احساس متفاوت


این عکس یه حس خاصی داره که تا حالا باهاش برخورد نکرده بودم و نمی تونم توضیحش بدم. یه جورایی جدید و متفاوته. خوشحال میشم بدونم دیگران میتونن حس خودشون رو بعد از دیدنش توصیف بکنند یا نه؟ اینجوری این حس جدید رو بهتر کشف میکنم.

Saturday, October 28, 2006

چگونه احمق جلوه نکنیم

دوستانی که درس انتقال مطالب علمی و فنی رو پاس کردن حداقل این مفهوم رو یاد گرفتن که : هیچ وقت مطلبی رو که از صحتش مطمئن نیستید در مقاله ذکر نکنید و در صورت لزوم از عباراتی مانند : اینگونه به نظر میرسد که - احتمال دارد- هر چند بررسی های بیشتری لازم است اما - و ... استفاده کنید.
تمامی این عبارات راه فرار رو باز میذارن و آدم عاقل خودش راههای فرار خودش رو نمی بنده. برای جا افتادن مطلب چند مثال عرض میکنم:
فرض کنید تیتراژ اول کارتون الفی اتکینز رو پیدا کردید و می خواهید بر روی وبلاگ خودتون قرار بدین فقط عباراتی رو که مطمئن هستید، بنویسید. مثلا فیلم پیدا شده انگلیسی نیست اما خاطر انگیزه! لازم نیست همین جوری از رو شیکم بنویسید آهای مردم نسخه آلمانی الفی اتکینز رو کشف کردم! چرا که در این صورت یک بنده خدا مسلط به آلمانی پیدا میشه و میگه عمو جون آلمانی نیست و احتمالا سوئدیه.
یه مثال دیگه: اگه بعد از اصلاح سوتی الفی اتکینز می خواهید به فرد مسلط به آلمانی محترم لینک بدهید، بنویسید دوست عزیزی لطف کرده سوتی ما رو گرفته! نمی خواد از خودتون هنر به خرج بدید اسم نوشته بنده خدا رو جای اسم خودش بنویسید. اگه به من هم جای اکساویچه یا ایده های کوچک من بگن "چگونه احمق جلوه نکنیم" خنده ام میگیره برای فرد مربوطه از این نیشهای گل و گشاد میفرستم :) :)
حالا که مطلب جا افتاد توصیه های ایمنی رو جدی بگیرید:
اگه تو یه روز دو تا سوتی گنده و دو تا رو هم یه جا دادید به هیچ وجه لازم نیست داغ کنید و لج تون در بیاد صاف برید به مدت 50 ساعت سه سال بایگانی بنده خدا مسلط به آلمانی رو بخونید و هر چی سوتی هستش رو جمع کنید، به جای اون می تونید سر و ته قضیه رو با شوخی و خنده و جنگولک بازی هم بکشید چرا که قدما گفتن هر قدر گه رو بیشتر هم بزنید بوش بیشتر بلند میشه ( بابا ضرب المثل مستهجن) یعنی راه رو باز می کنید برای اینکه ملت بیان 50 ساعت وقت بذارن سوتی های وبلاگ خودت رو دربیارن (مثلا اونجایی که به تبلیغ نیسان گفتی مزدا و هیچ کس هم به روت نیوورد و هنوز هم درستش نکردی).

القصه!! انگلیسی های محترم یه ضرب المثل دارن برای عزیزانی که کلا دست و پا چلفتی تشریف دارن و روزانه گافهای گنده رو پیش یه نفر میدن و می فرمایند: All thumbs یعنی یارو همه انگشتهاش شسته . یعنی اون بابایی که لخت اون بالا نشسته داره فکر میکنه خیلی هم بارش نیست اگه دستش رو از نزدیک ببینید این شکلیه

Friday, October 20, 2006

جشنواره کارتونهای دوران کودکی اکساویچه یا چگونه یوتیوب خاطرات کودکی مرا زنده کرد

شخصیت های کارتونی دوران کودکی موضوعی است که بین همسالان با خاطرات روشن و شفاف یاد می شود و بعضا خاطرات مشترکی از تقلید رفتار شخصیتهای کارتونی بین همسالان پیدا میشود .
این عبارات قلمبه سلمبه مقدمه ای بود بر اینکه کلی زمان صرف کردم تا تونستنم تعداد قابل توجهی از تیتراژهای کارتونهای قدیمی رو روی یوتیوب پیدا کنم، میدونم سرعت اینترنت چی شده و پست به این سنگینی پدر صاحب بچه رو در میاره. ولی کاریش نمیشه کرد.

<> Alfie Atkins
اول از همه الفی اتکینز یکی از محبوب ترین شخصیتهای کارتونی ایران. متاسفانه تیتراژ انگلیسی رو پیدا نکردم و نسخه احتمالا سوئدی با اسم Alfons Åberg موجود بود. اما خیلی فرق ندارن.



<>Postman Pat theme
پت پستچی.



<>Watoo Watoo
واتو واتو. داروین واتو واتو رو ندیده بود که چه جوری تولید مثل میکنه :)


<>Belfi en Lillibit
بلفی و لیلیبیت.


<>Dans les Alpes avec Annette
آنت.
اصلاح لینک شکسته شده با یادآوری دوست گرام


<>Barbapapa
باربا پاپا- باربا ماما - باربا زو - باربا لی ...


<>Bamse
بامزی. دو قسمت بامزی دقیقا تو ذهنم مونده. یکی اژدها که کوفته قل قلی میخورد و اون خره که عین اسب میدوید. یادتون دیگه.


<>James The Cat
خپل


<>Maya the Bee
ظهر جمعه های ما عجین شده بود با نیک و نیکو! یادش به خیر!


<>De Familie Robinson
خانواده دکتر ارنست


<>Papa' Gambalunga
بابا لنگ دراز


<>Nathalie
حنا دختری در مزرعه! اون بنده خدایی که یه تیکه اول موسیقی رو انتخاب کرده و هی تکرار و تکرار و تکرار؛ آخر استعداد بوده.


<>Mr. Hiccup
آقای سکسکه.


<>Simon in the land of chalk drawings
من سایمون رو خیلی خوب یادم نمیاد اما تو سرچ ها که دیدمش سریع شناختمش.


<>Popeye the Sailor
ملوان زبل؛ جادوی اسفناج؛ بهانه ای برای اینکه بورانی (ترکیب ماست و اسفناج) رو با میل بیشتری بخورم.


<>The Inspector (Pink Panter)
بازرس و پلنگ صورتی. دماغ فرانسوی ها همیشه مایه مباهات بوده.


<>Inspector Gadget
کارگاه گجت برای دوران نوجوانی تا بچگی اما به هر حال خاطره انگیزه.


<>Duckula
قلعه هزار اردک!


<>Chobin
چوبین. من خیلی خوشم نمیومد.


<>Ferdy
فردی مورچه سیاه.یحتمل ورژن هلندی



از اینجا به بعد فیلم های یه قدری طولانی تره:


<>Pat & Mat
بین علما و فضلا اختلاف هستش که بهترین پت و مت اونیکه می خوان مرغ درست کردن یا همین که می خوان خونه رو کاغذ دیواری کنن. من دومی رو ترجیح میدم.


<>Belle and Sebastian Episode 1 Part 1
بل و سباستین! حقیقتش چون تیتراژ خالیش رو پیدا نکردم مجبور شدم یه فیلمی که شامل تیتراژ باشه رو انتخاب کنم.


<>Deputy Dawg Cartoon: Dog-gone Catfish
مردی که قلبی از طلا داشت. این قسمت معروف ترین قسمتی که من می شناسم.


<>The Ant and the Aardvark
مورچه و مورچه خوار. دوبله این کارتون فوق العاده است یعنی صدای دو تا دوبلور عین نسخه انگلیسی می مونه. دقیق گوش کنید خودتون متوجه میشید.


<>لولک و بولک
انگار تیتراژی به اون مفهوم نداره. همین جوری شروع میشه. شاید هم داره و من ندیدم.


<>Jimbo and the Jetset
آخرین رو هم به جیمبو اختصاص دادم چون تقریبا تنها موردی بود که عینا در تلویزیون دیده بودم.


خلاصه دستم درد نکنه. خیلی طول کشید تا اینها رو جمع کردم البته چند تایی رو هم مثل هایدی یا سفرهای علمی و ... رو اینجا نیوردم.


اضافات افاضات: غربتستان تذکر دادند که الفی اتکینز و فردی به ترتیب سوئدی و هلندی هستند که قبلا به اشتباه آلمانی ذکر شده بودند.

Tuesday, October 17, 2006

cool

بعضی از مفاهیم به خصوص صفتها با مصداق هاشون شناخته میشن. برای یه بچه 5 ساله مفهومی مثل هفت خط تقریبا بی معناست اما به مرور زمان با دیدن مصداقهایی مثل اصغر آقا، حاج حسن، کریم جون و ... که توسط دیگران هفت خط تلقی میشن، پارامترهای مشترک بین این مصداقها کشف و با مفهوم هفت خط معادل میشه. در این بین آدمهای کم هوشی مثل شخص شخیص بنده پیدا میشن که هر چقدر مصداق می بینن موفق به کشف مفهوم نمیشن. به عنوان مثال مفهوم cool همونی که مرحوم ارکات با چند تا قالب یخ نشون میداد که همون جا هم من نفهمیدم یعنی یارو خیلی یخه یا خیلی باحاله، از جمله مفاهیمی که هر چی بیشتر مصداق می بینم بیشتر گیج میشن.
من می گم یارو اوا خواهره دیگران معتقدن خیلی coolتشریف داره.
طرف تریپ عمله ها رو داره دوستان بر coolبودنش اتفاق نظر دارن.
خلاصه اینکه من نفهمیدم کول یعنی چی. اینجا هم آدم کول فراوونه. یک نمونه اش در تصویر زیر دیده میشه.

نتیجه منطقی: پایین کشیدن شلوار تا زیر محل خروج گازهای نامربوطه و نمایان شدن حجم عظیمی از شرت با طرح چرخ و فلک و الا کلنگ، یعنی کول.

Saturday, October 14, 2006

جون مادرتون سیگار نکشید

از اونجایی باب تو رو خدا سیگار نکشید باز شده. و از اونجایی که بعضی از مطالب باید در موعد مناسب پابلیش بشن وگرنه سوخت میشن. به آگهی بازرگانی زیر توجه فرمایید. در حین مشاهده به پیغام جون مادرتون سیگار نکشید توجه داشته باشید.

Tuesday, October 10, 2006

فرهاد


مرد تنها - آهنگ فیلم رضا موتوری- با صدای فرهاد
روحش شاد

Saturday, October 7, 2006

The last standing man

دیروز رفتم نماز جمعه دانشگاه. تنها شیعه اونجا من بودم. تنها ایرانی اونجا هم من بودم. تنها بودم اما تنها نبودم.

Thursday, October 5, 2006

ماه رمضون واقعی

فرق گشنگی کشیدن با روزه دار بودن غیر از بخش فردی قضیه، مربوط به اتمسفر اطراف آدم میشه؛ در حس و حال و اتفاقاتی که دور و بر آدم میافته، در دور هم بودن سحر و پخش شدن دعا از تلویزیون یا رادیو، در ترافیک سنگین قبل از افطار، در بوی نون شیرمال و حلوارده است. در ربنایی که قبل از افطار پخش میشه. در یواشکی سیگار کشیدن بعضی آدمها و خیلی چیزهای دیگه است. وقتی اتمسفر ، اتمسفر ماه رمضون نباشه روزه دار بودن و گشنگی کشیدن خیلی به هم نزدیک میشن.

Monday, October 2, 2006

رالی بین فدرر و هیویت

می دونم سرعت اینترنت تو ایران چقدره. اما رالی بین لیتون هیویت و راجر فدرر که 45 ضربه رد و بدل میشه واقعا ارزش دیدن داره.

Friday, September 29, 2006

دسته بندی ماه رمضونی آدمها

تا همین چند روز پیش آدمها متعلق به یکی از سه دسته زیر بودن:
1- اونهایی تمام سال نماز می خونن و ماه رمضون روزه میگیرن
2- اونهایی 11 ماه نماز نمی خونن ولی ماه رمضون نماز می خونن و روزه میگیرن
3- اونهایی که نه نماز می خونن نه روزه میگیرن
اما اخیرا دسته چهارمی کشف کردم:
4- اونهایی هیچ وقت نماز نمی خونن اما ماه رمضون روزه میگیرن.
نمونه ای که به دسته چهارم تعلق داشت اعلام کرد: با روزه حال میکنم اما با نماز نه.

Tuesday, September 26, 2006

بده تا بمونی

انسان همیشه دنبال پیشرفت و ترقیه. اگه قبلا صدات میکردن هاشم کلی کلاس کار پیدا میکنی وقتی اسمت میشه hessem .عینهو اسم این مو بورها و چش طلایی ها؛ اصلا از خودت بیشتر خوشت میاد ، احساس غرور میکنی. قبلا ها با پاس ایرانی کلی اذیت میکردن که از این ور یه مرز پاتو بذاری اونورش اما حالا با این پاس جدید هر جا که بخوای راحت راحت میتونی بری. استیل زندگیت کلا عوض میشه از این که کسی نمی تونه بهت گیر بده احساس رضایت میکنی. اما حیف! صدها حیف که دیگه پناهندگی سیاسی گرفتن مثل اون قدیم قدیم ها نیست که هر ننه قمری اسباب زندگیش رو می ریخت تو پالون خر باباش میامد پناهنده سیاسی میشد. صد افسوس که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. اونهایی که زود جنبیدن بردن اما خدا رو شکر هنوز هم راههایی برای با کلاس شدن فرهیخته شدن و تو یک کلام اروپایی شدن وجود داره. شاه بیت تمام راهها اینه که بگی من تو کشور خودم امنیت جانی ندارم. اگه برگردم منو میکشن. در نتیجه هر دلیلی که تو ایران برای اعدام آدمها وجود داره یک راهی برای پیشرفت و ترقی محسوب میشه مثلا فرض کنید همین همجنس بازی. اگه تو ایران کسی نمی تونه همجنس باز باشه بالطبع میتونه پناهنده یک کشور مشتی اروپایی باشه. به همین سادگی. کافیه پات برسه به یک کشور با تمدن تر از کشور خودت بعد بری بگی آقا من همجنس باز تشریف دارم بعد میشی پناهنده. البته به همین سادگی سادگی هم که نیست. چون می دونید که یک کشور با کلاس خیلی کاراش رو حساب کتابه باید همه چیز بر اساس قانون و اسلوب اجرا بشه برای همین لازمه که یه همراه یه پارتنر یه رفیق خیلی صمیمی هم داشته باشی که بگی من با این جنس می خوام بازی کنم. صد البت که اونها اصل رو بر اعتماد می ذارن و اساسا برای همینه که این همه راحت زندگی میکنن اما خب چون آدمهای دقیقی هستن معامله و ماتحت شما و اون جنس مورد نظر رو مورد بررسی های دقیق قرار می دن. نمی دونید چه آزمایشگاهای شیک و مجهزی دارن اصلا شبیه بیمارستاهای کثافتی ایران نیست که توش سوسک مرده پیدا میشه. همین دیگه اگه معامله و ماتحت دو طرف جور بیاد کلی آدم با کلاس میشی. کلی میره رو قیمتت کلی با تمدن میشی. تازه به دیگران کلی فحش جدید هم میتونی بدی که مثلا برو گمشو هموفوب. القصه میدی و میمونی.

Sunday, September 24, 2006

یاهو یا گوگل مساله این است

بر آن نیستم تا ریش بر دل اولوالالباب بیافکنم. بر صغیران ملک ایران نیز مشکوف است که شتافت اینترنت در آن بلده عظیمه مضحکه خاص و عام است. لاکن من باب عمل به وظیفه خطیر اطلاع رسانی، عرض میکنم که اگر حین گپ زنی اینترنتی با عزیزی بحث به کارزار سینماتوگراف درافتاد و میل ملوکانه بر آن شد که فی الحال حجم سترگی از اطلاعات در هم آمیخته را رهسپار کوی آن عزیز نمایید؛ از Yahoo messenger یاری نجویید چرا که 700 مگ را بدور از عهده خویش میپندارد، بل از Google Talk علیه السلام بهره جویید که فی المجلس تا 700 مگ را تجارت می نماید و بیش از آن بر اهل تجربت نمایان نگشته، تا گاهی که توفیق رفیق ره گردد و حد لا طاقت لنا Google Talk نیز معلوم گردد.

Wednesday, September 20, 2006

گوشی موبایل

انگار این گوشی K750i سونی اریکسون تبدیل به یکی از موضوعات مورد علاقه وبلاگ نویسان گرام شده (+ و + و + و ...) اینجانب نیز قبل از نزول اجلال به بلاد کفر یکی از این گوشی ها عزیز رو ابتیاع کردم که هزینه دوربین دیجیتال رو فاکتور بگیریم. نمونه عکسش رو هم تو پست قبلی گذاشتم. خلاصه که خریدش به عزیزان توصیه میشه.

Saturday, September 16, 2006

عزیز جون راحت باش

به هر حال وقتی از یک کشور جهان سوم میای اروپا با شاخصهایی مواجه میشی که شاید قبلا حتی به ذهنتم خطور نکرده بود. خب طبیعتا این اتفاق برای من هم افتاده و میتونم حداقل 10 مورد رو نام ببرم که برام جالب بوده، از بین همه اونها "راحت بودن آدمها" بیشتر توجه منو جلب کرده. اینجا آدمها به شدت راحت هستن و خودشون رو به هیچ وجه مقید به ظواهر نمی کنن به همین دلیل اساسا نمیشه کارگر رو از دکتر و مهندس و ... از روی ظاهر تشخیص داد.
یکی از کورس هام هفت تا استاد مختلف داره که هر کدوم راجع به یه موضوع خاص صحبت میکنن. تقریبا هر جلسه یه نفر میاد سر کلاس. یه روز رفتم سر کلاس دیدم یه بابایی baby face با شرت قرمز اون جلو وایساده گفتم احتمالا از این دانشجوهای شادمغزه اصلا احتمال نمی دادم چند دقیقه بعد از یک ساک ورزشی آبی متن چاپ شده presentation دربیاره و بده دانشجوها و بعدش هم شروع کنه راجع به فلزات آمرف لکچر دادن. خلاصه که آخر تیپ بود یه تی شرت رنگ و رو رفته، شرت قرمز که روش 100 دلاری چاپ شده بود، جوراب سیاه و صندل، با ساک ورزشی آبی.
من با این تریپ سطل آشغال جلوی در خونه نمیذارم چه برسه به اینکه برم سر کلاس اما یارو راحته اصلا براش اهمیت نداره چی پوشیده فقط مهم راحتی خودشه. خلاصه که عزیز جون راحت باش!!!

Friday, September 15, 2006

ایجا رو به راهه؟

نمی دونم چرا بلاگ مارو بلاگر تعطیل کرده؟

خطوط هوایی جمهوری اسلامی

خطوط هوایی جمهوری اسلامی در پروازهای خارجی با خطوط شرکت واحد جمهوری اسلامی خیلی فرق دارن. تو خطوط هوایی اول اعلام میکنن بانوان گرامی حجاب اسلامی را رعایت کنید اما وقتی دختر خانم محترمی روسریش رو برداشت نه تنها کاری بهش ندارن بلکه لبخندهای گنده گنده هم بهش تحویل میدن. در عوض کافیه که یکی از مسافرها از رانندگی راننده محترم اتوبوس شرکت واحد ایراد بگیره. بدون هیچ مقدمه ای خواهر مادر طرف رو آب میکشه و میگه یا این یارو پیاده میشه یا همین جا همتون میمونین.

خطوط هوایی جمهوری اسلامی در پروازهای خارجی با سالنهای نمایش فیلم جشنواره فیلم فجر خیلی فرق دارن. تو خطوط هوایی اول پرواز، اسم خلبان فلانی رو میگن بعد یارو 5 ساعت پرواز میکنه و هواپیما رو میشونه زمین اگه ملت ماتحتشون درد نگرفت به افتخارش دست میزنن اما تو جشنواره به محض اینکه اسم قشنگ کارگردان میاد ملت خشتکشون رو میکشن سرشون و اغلب بعد از اتمام فیلم متوجه میشن که از ماتحتشون بوی سوختگی بلند میشه.

Monday, September 11, 2006

نباشد که از یاد برویم

Wednesday, August 30, 2006

آخرین نوشته ایرانی

فردا میرم سوئد . دعا خیر فراموش نشه.

Friday, August 25, 2006

شیطان در اسلام و مسیحیت/ موسیقی دانان و شیطان

نقش شیطان در عالم، از نگاه اسلام و مسیحیت دو گونه کاملا متفاوت تصویر شده است. در اسلام شیطان موجود کوچکی از آفریده های خداوند است که از درگاه او رانده شده و تنها به اذن اوست که تا آخرالزمان مجال زیستن یافته است و از طرف دیگر در مسیحیت ، شیطان به حدی قدرتمند است که می توان او را خدای شرارت لقب داد.

ناریخ ویولن را میتوان به قبل از پاگانینی و بعد از پاگانینی تقسیم کرد. تکنیک هایی که او برای نواختن ویولن ابداع کرد هویتی نو به این ساز بخشید. برخی از تکنیکهای او، امروزه متداول شده اند و بعضی دیگر کماکان غیر قابل دسترسی می نمایند. قدرت خارق العاده او در نواختن ویولن و ایجاد آواهایی که تا آن زمان از ویولن شنیده نشده بود، پیچ و تاب هایی که حین نواختن به بدن خود میداد، چهره استخوانی، موهای مجعد بلند و اندام نحیف او و از همه مهمتر چشمان او که هنگام نواختن تنها سفیدی آن دیده میشد این افسانه را از او به جای گذاشت که او روح خود را به شیطان فروخته است تا در ازای آن ویولن زدن بیاموزد.
اگرچه موسیقی ایران تاریخی بسیار سترگی دارد اما از دوران قاجار به اهتمام برخی از اساتید میراث گذشتگان جمع آوری شد. علی اکبر خان فراهانی از جمله این اساتید است که تار و سه تار به همت او و شاگردانش ( از جمله دو برادرزاده او آقا حسین قلی و میرزا عبدالله) حدود خود را باز شناخت و بسیاری از گوشه های اصیل ایرانی جمع آوری شد. در زمان او مردم اعتقاد داشتند برخی از قطعاتی که اجرا می کند را شیطان در خواب به او تعلیم کرده است. این مورد به خصوص درباره قطعاتی که در شور اجرا می کرد بیشتر رایج بود.

تفاوت نوع نگاه به شیطان در بین مسلمین و مسیحیان در دو افسانه فوق کاملا مشهود است. یکی خواب بوده است و شیطان غالب شده است و دیگری آگاهانه روح خود را فروخته است.

Tuesday, August 22, 2006

طراحی لوگو رادیو زمانه

تا حالا فرصت نکردم رادیو زمانه رو گوش کنم یا مطالبش رو بخونم اما از همون زمانی که آچار فرانسه و روبو مطلبی برای آغاز به کار این سایت نوشتند و هر دو مطلب شامل لوگوی رادیو زمانه بود، ایده یک لوگوی انگلیسی که شامل رادیو و زمانه باشه تو ذهنم شکل گرفت. یک اتد اولیه زدم که خودم خیلی خوشم اومد. کار ناپخته رو برای مهدی جامی (mehdi.jami [at] gmail [dot] com) میل کردم و نوشتم که طرح اولیه است و اگه اساسا به دنبال لوگوی دیگری هستید بنده خوشحال میشم روی این طرح اولیه کار کنم. پس از دو هفته ای که جوابی دریافت نکردم به این نتیجه رسیدم که احتمالا تمایلی برای طراحی یک لوگوی انگلیسی حداقل توسط بنده ندارند.

به هر تقدیر حیفم اومد همون طرح خام رو تو وبلاگ نذارم چون احساس میکنم کار خوبی میتونه بشه (البته اگه تمایلی برای ایجادش باشه).

یادآوری میکنم که نوشته زمانه با فونت Monotype Corsiva در زیر نشانه جزء طرح نیست و فقط برای راحت خونده شدن، (فعلا) نوشته شده.

باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی


یادته اون صبحی که خواب بودی و رفیقی که یه عمر خجالت می کشید خونتون زنگ بزنه با رشادت تمام کله صبح شماره خونه رو گرفته بود و به مامان گفته بود گل پسر متالورژی ... قبول شده و مامان از خواب بیدارت کرد که فلانی زنگ زده اینجوری گفته و با وجود اینکه حس خاصی داشتی خودت رو به زحمت به بیخیالی زدی و گفتی : گفته بودم یا متالورژی ... قبول میشم یا اون یکی دانشگاه.
از اون ماجرا اونقدرها هم نگذشته که یادت نیاد اما حالا با خودت فکر میکنی اگه پیشنهاد شد رو قسمت فلزی کلاهک یه موشک کار کنی جوابت آره است یا نه؟ موشکی با کل اسم دهن پر کن و کلی داستان که شنیدنش عین خوندن داستان هزار یک شب و شاهزاده ای که از همه بکارت بر میداشت تو دوران راهنمایی میمونه. باید با خودت کنار بیای که آلیاژهایی که میسازی میتونه برای مهمات سازی هم استفاده بشه. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی. دیگه عین اون روز نیست که قیافه بی خیال به خودت بگیری و آدمهای جلوت هم مامان و بابا نیستند که نازتو بکشن. باید تکلیفت رو با خودت معلوم کنی.

Sunday, August 20, 2006

درست بنویسیم

از این پس به جای ترکیب نادرست "نتیجه جامعه شناسی" از ترکیب "نتیجه جامعه شناسانه" یا "نتیجه جامعه شناختی" استفاده کنیم.

اضافات افاضات: مملی نه دردی داشت نه بیماری جوالدوز میزد به تخمش میگفت آخ!
تو پست قبلیم نوشته بودم نتیجه شناسی و کسی گیر نداد که درست بنویس (نیست اگه گیر بدن بهونه های بنی اسرائیلی نمیاری و سریع میری تصحیح میکنی) گفتم خودم به خودم گیر بدم.

Friday, August 18, 2006

کاندومی در کار نیست


What about that girl we saw today, Angelica? Is she your girlfriend?
We're friendly.
You're friendly?
I slept with her once,if that's what you're asking.
Did you use a condom?
Of course.


اون دختره که امروز دیدیمش چطور.آنجلیکا. اون دوست دخترته؟
با هم صمیمی هستیم.
با هم صمیمی هستین؟
یک بار با اون خوابیدم، اگه سوالت راجع به این موضوعه.
از کاندوم استفاده کردین.
مسلمه.

بخشی از دیالوگ فیلم Things You Can Tell Just by Looking at Her که بین مادر و پسر 14-15 رد و بدل میشه.

مشابه این دیالوگها رو تو جامعه خودمون هم داریم بین مادرها و پسرها 15 ساله. البته با یه خرده تفاوت.

خانواده غیرتمند
شترق!!! اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
من امروز اصلا به هیچ دختری نگاه نکردم.
شترق!!! پرسیدم دوست دخترته؟
نه به ارواح خاک آقا بزرگ.
شترق!!! به بابات میگم با عموت صحبت کنه. زودتر قال فضیه رو بکنیم.
عمو و بابا می خوان برای اینکه به دختره نگاه کردم فلان منو ببرن؟
شترق!!! نه. زودتر با سعیده عقدت کنیم.

خانواده فوفولینا
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
آره تو پارتی خاله ساردینا با هم آشنا شدیم.
مواظب باش ساردینا دختر ترشیده های دوستای دوره اش رو به تو نندازه.
او-کی مامی.

خانواده تعطیل نشان
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
دختر همونیه که موهاش بلنده؟
نه اونیه که شومبول نداره.
شومبول چیه؟
همونیکه میری دستشویی می بینیش.
اونهایی که قهوه ای هستن یا زردها رو میگی؟
اونی که ازش زرد میاد.
آهان جی جی بلا رو میگی.

خانواده عفت آبادی
اون دختره که امروز دیدیمش چطور. دوست دخترته؟
دوست که نه فقط چند بار با هم خوابیدیم.
چند بار؟
چه میدونم. 5 - 6 بار.
خوب مالی بود؟
به پای شما نمیرسید

نتیجه گیری سینمایی : ما سینمای ملی داریم خوبش هم داریم . فقط اجازه ساخت نمی تونن بگیرن.
نتیجه گیری جامعه شناسی: کلا جامعه خر تو خری داریم.
نتیجه گیری کاندومی: داروخانه ها به بچه 15 ساله کاندوم نمی دن پس بیخودی قاطی ماجراش نکنید.

Wednesday, August 16, 2006

زندگی ماشینی

اینچنین است که اینگونه شده ایم.

Tuesday, August 15, 2006

دسته بندی موضوعی بلاگر توسط دل ای شس

من کلی به خودم زحمت دادم تا دسته بندی موضوعی برای وبلاگم راه انداختم ( الان سمت راست می تونید ببنیدش) و قصد داشتم یه راهنمایی به زبان فارسی برای دسته بندی موضوعی بلاگر با استفاده از دل ای شس بنویسم اما 1پزشک عزیز مژده داد که خود بلاگر این امکان رو بزودی برای تمام وبلاگهای بلاگر می ذاره. در نتیجه به جای اینکه من کلی به خودم زحمت بدم مطلب به فارسی بنویسم و شما هم کلی زحمت بکشید تا راش بندازید کافیه کمی صبر کنیم تا از غوره حلوا بسازن.

Monday, August 14, 2006

موسیقی بازی های کامپیوتری

بازی های کامپیوتری یه بخشی از زندگی ما شدن و بعضا از اینکه خودمون رو ساعتها جای یک شخصیت دیگه بذاریم و تو فضاهای مختلف کارهایی بکنیم که تو زندگی روزمره مقدور نیست، لذت می بریم.
یکی از مهمترین پارامترهای تاثیر گذار بر فضای بازی های کامپیوتری، موسیقی که روی صحنه ها سوار میشه و خیلی از بازی ها بر اساس موسیقی شون شناخته میشن. مثلا بازی PainKiller موسیقی متال بسیار قوی داشت که علاقه مندان به این نوع موسیقی علاوه بر لذت بازی، از شنیدن موسیقی دلخواه نیز مشعوف میشدن. تم عربی بازی Prince of Persia در صحنه های زد و خورد هم طرفداران خاص خودشو داشت. به هر حال میشه یه لیست طولانی از بازی هایی که موسیقی شاخصی داشتن ردیف کرد. اما اگر انتخاب بهترین موسیقی به عهده من گذاشته بشه یقینا بازی Max Payne2: The Fall of Max Payne رو انتخاب میکنم. تنها بازی که من تو منوی اصلی بازی میموندم تا از شنیدن موسیقی لذت ببرم و تنها بازی که soundtrack رو دانلود کردم و بعضی وقتها گوش می کنم.
دانلود با فرمت MP3 (حجم 3 مگابایت)

در همین زمینه: کاندیدای بهترین موسیقی بازی امسال از نگاه MTV

Saturday, August 12, 2006

کوچک اما مقاوم شعار تبلیغاتی پولو

فولکس واگن برای پولو (polo) شعار "کوچک اما مقاوم" رو انتخاب کرده و چند تا کار تبلیغاتی یک هم برای این محصول تصیه شده.
تبلیغ تلویزیونی پولو فارغ از بحث سیاسی ایده بسیار ممتازی داره: پولو به درد بمب گزاری نمی خوره.
مجموعه چند اسکرین شات از این کار. فایل ویدئویی رو اینجا ببینید.

یک کار جالب دیگه هم هست که کاملا "کوچک اما مقاوم" رو القا میکنه.

نمی دونم تو تبلیغات میشه از المانهای تبلیغات محصول شرکت دیگه ای استفاده کرد یا نه! همین قدر میدونم که قیاس یکی از ساده ترین راههای انتقال مفهومه. تبلیغ مزدا و پولو در کنار هم که هر دو هم بسیار پر مغز هستن.

Thursday, August 10, 2006

درمان زنبور گزیدگی

زنبور گزیدگی به غیر از سوزش، خارش و درد موضعی عارضه دیگری به همراه ندارد مگر در افرادی که نسبت به مواد شیمیایی موجود در زهر آلرژی داشته باشند، با این حال دانستن درمان آن خالی از فایده نمی باشد.
معمولا بخشی از نیش زنبور در بدن انسان باقی می ماند که بهتر است قبل از انجام هر کاری با استفاده از یک موچین از بدن خارج شود.
از آنجا که نیش زنبور عسل (Bee) اسیدی است باید توسط باز خنثی شود. جوش شیرین یا همان بی کربنات سدیم فراوان ترین باز موجود در خانه ها است. بهتر است مفدار از آن را در آب حل شود و به آرامی بر روی محل گزش ریخته شود. همچنین از شیر منیزی -هیدروکسید منیزیم- که برای خنثی کردن اسید معده استفاده میشود نیز می توان بهره جست.
در مقابل نیش زنبور وحشی (Wasp) - زنبور بدون عسل- بازی است و برای خنثی کردن آن باید از اسید استفاده شود. آب لیمو، سرکه و بسیاری از میوه های ترش مزه حاوی اسید هستند که بایستی به آرامی بر روی محل گزش ریخته شوند.
با توجه به مطالب بالا بدیهی است که شناخت نوع زنبور برای اتخاذ درمان مناسب ضروری است. این امر با توجه به شکل ظاهری کاملا متفاوت این دو حشره به سادگی قابل انجام است. زنبور عسل بدنی کرکی با خطوط سیاه و قهوه ای دارد در حالی که بدن زنبور وحشی صاف و با خطوط زرد پر رنگ (بعضا نارنجی) -سیاه می باشد. زنبور عسل در بالا و زنبور وحشی در پایین تصویر دیده میشوند.


برای مشاهده شکل انواع زنبورها به اینجا مراجعه کنید.

اگر نوع زنبور مشخص نباشد بهتر از اسید یا باز استفاده نشود چرا که ممکن است موجب افزایش التهاب گردد. در این صورت می توان یک سیر را له کرد و یا در یک دستمال عسل و یخ گذاشته و بر روی محل گزش قرار داد.

برای مطالعه بیشتر: (1) - (2) - (3)

اضافات افاضات: اون زمانهایی که شیمی درس میدادم به شاگردام گفتم کاربردی برای خنثی کردن اسید و باز در زندگی پیدا کنید که همگی به همان خنثی کردن اسید معده با شیر منیزی اشاره کردن. این مطلب رو اون زمان برای اینکه چیزی غیر از اون کاربرد بلد باشم گشتم و پیدا کردم.

Tuesday, August 8, 2006

نگاهی به سرویس "نگاهی به وبلاگها"ی ایسنا

کاشف به عمل اومد که خبرگزاری ایسنا محبت فرموده و بخشی از نوشته "خورشید زمینی" رو در سرویس نگاهی به وبلاگهای خودش پابلیش کرده.(مطلب ایسنا را بخوانید).
بی تعارف بگم از این اتفاق خوشحال شدم. لحن نوشته ام کاملا رسمی بود و اساسا این قابلیت رو داشت که جایی غیر از وبلاگ (فرض کنید ویکیپدیا) هم در اختیار دیگران قرار بگیره و این برای من کلی موجب مسرت بود که این اتفاق بدون اراده من رخ داده. اما در کارشون چند ضعف عمده وجود داشت:
1- متاسفانه در نوشته به وبلاگ من لینک داده نشده. اگر اشتباه نکنم خبرنگاران حین ارسال پیامها، ادیتوری برای ایجاد لینک ندارند. با این حال نمیشه وبلاگها رو بدون لینک تصور کرد.
2- متاسفانه آدرس نوشته خورشید زمینی در متن پیام ارائه نشده بلکه به آدرس اصلی وبلاگ بسنده شده و طبیعتا اگر کسی بخواد اصل مطلب رو بخونه برای پیدا کردنش به مشکل مواجه میشه.
3- حداقل به عنوان نویسنده اون نوشته می تونم بگم مهمترین قسمت نقل قول نشده و دقیقا اونجایی که مقدمه تموم میشه و بدنه اصلی نوشته شروع میشه خواننده مطلب ایسنا با سه تا نقطه مواجه میشه. از سیاست خبرنگارهای این بخش ایسنا بی اطلاع هستم اما فکر میکنم انتخاب متن خیلی خیلی با سرعت انجام شده.

Sunday, August 6, 2006

تبلیغ برای خود

شرکتهای تبلیغاتی خودشون هم نیاز به تبلیغات دارن. و احتمالا برای خودشون سنگ تموم میذارن.
تبلیغهای مک-کان اریکسون با شعار "اگر به ما گوش کنید پشیمان نمیشوید"


Saturday, August 5, 2006

موسیقی فیلم

آهنگی که شبکه پنج برای پخش تیزرهاش در نظر گرفته چند روزی روی اعصابم بود. می دونستم برای یه فیلمی بوده که دیدم. احتمال زیاد دادم که مربوط به مرثیه ای بر یک رویا (Requiem for a Dream) باشه. اما با وجود قرابت فراوان نبود. -30 ثانیه اول را با فرمت real بشنوید-. خلاصه پس از فشارهای فراوان کاشف به عمل اومد یه بخشی از موسیقی فیلمه جاسوس بازی (Spy Game) بوده. -40 ثانیه اول را با فرمت real بشنوید-
ترک کامل جاسوس بازی 2.4مگ mp3

توصیه میکنم به طود مداوم آهنگها رو گوش نکنید.

Thursday, August 3, 2006

فندق طلایی

خلاصه مجبور شدم ایرانی بازی رو کنار بذارم و تن به یه چک آپ کامل بدم. دکتر محترم هفت تومن ناقابل گرفت تا تو دفترچه بیمه یاد بچگیش کنه و خرچنگ قوباغه بکشه. القصه با دفترچه بیمه رفتم خدمت آزمایشگاه محترم و فرمودند 30 تومن پیاده شید. ما هم پیاده شدیم. نرخ آزاد تست تیروئید تنها 12990 بود با بیمه شد 9750 تومن. شرکت بیمه عینهو روسپی های خیابونی بدحساب میمونه که کلی پیاده ات میکنه و لاس خشکه میزنه و وقتی نوبت به اصل ماجرا میرسه بهونه میاره و قضیه رو می پیچونه. به نظرم خودم رو بیمه ابوالفضل می کردم خیلی بیشتر منتفع میشدم تا با بیمه تامین اجتماعی. القصه پول رو دادم و رفتم نشستم تا طبق معمول تیکه آخر فامیل شریفمون رو بخونن -این فراخی ایرانی ها بهشون اجازه نمیده سه تا حرف اول فامیل رو هم بخونن-. صدام کرد و یه سرنگ به قاعده شیلنگ پمپ بنزین چپوند تو دست چپم. از این هیکل لاجون یه بشکه 220 لیتری خون گرفت تا اونجاش خنک شه. بعد هم دو تا ظرف داد دستم گفت این برای ادرار این برای مدفوع. اگه اخیرا جیگر اسفناج یا کباب خوردید تست مدفوع نمی تونید بدید. تو دلم گفتم عتیقه اون خانم دیروزیه که گفت برو فردا ناشتا بیا برای ادرار، میمرد برای مدفوع هم میگفت چی نباید کوفت کنم. با ظروف پلاستیکی مربوطه عازم بیت الخلا شدم. ادرار مشکلی نداشت چون از صبح فکرش رو کرده بودم. اما چشمتون روز بد نبینه، گلاب به روتون از مدفوع خبری نبود. حالا زور نزن کی زور بزن. هر چی به دل و روده فشار آوردم غیر از استماع سمفونی 5 بتهون به صورت مقطع چیزی عاید نشد. حالا من هم ماخوذ به حیا گوزیدنم هم باید بی سر صدا باشه. یه لیتر خون دادن کافی بود منو از پا بندازه یه ربع زور که جای خودش رو داره. بالاخره به قاعده یه فندق سیستم خروجی داد. حالا من مونده بودم این اندازه کفایت میکنه یا نه. نمیشد برم پیش خانم قبلیه در ظرف رو باز کنم بگم عزیز جان این فندق کافیه یا یه تاقار براتون برینم! چه کنیم چه نکنیم. دیدم حتی اگه خانومه هم بگه کمه دیگه نمیتونم رو دو تا پام بشینم. گفتم همین هم از سرشون زیادیه. سرمه کنن بکشن به چششون.
حالا اومدم بیرون آزمایشگاه حس میکنم احتیاج شدیدی به دستشویی دارم. گفتم دهن سرویس تو هر روز انواع اقسام تولیدات رو داشتی از هات داگ بگیر تا هات چاکلت و حتی سنگ ساختمون حالا امروز فندق میدی بیرون. به موت قسم تا شب رنگ سوراخ خلا رو هم نمیبینی.
بگذریم ان شاء الله شنبه نتیجه رو میگرم که توش نوشته همه چی نرماله بعد هم میرم خدمت دکتر که میگه همه چی خوبه برو هر گورستونی می خوای بری! من هم در حالی که هفت تومن و یه لبخند شتری تحویلش میدم، میگم: سوغاتی براتون فندق میارم و طرف کلی خوشحال میشه.

Tuesday, August 1, 2006

Avatar Maker


تصویری که مشاهده می فرمایید شبیه ترین قیافه به منه که اینجا میشه درست کرد.
منبع: روبو
در همین رابطه: آواتار صالح

Monday, July 31, 2006

این همانی

اصل ماجرا سیب زمینیه که میندازیم تو یه خروار آب- دو تا غل بزنه پخته-؛ کی گفته حتما باید خیار شور باشه حتی میشه از خیار چنبر هم استفاده کرد که ما نداریم و با همین خیار سالادی موجود سر و ته داستان رو هم میاریم؛ مرغ تو فریزر نداریم (اگر هم داشتیم باید پاک میکردیم که بلد نیستیم) پس از همین تن ماهی جنوب علیه السلام استفاده میکنیم؛ به جای سس مایونز، ماست و سرکه رو قاطی میکنیم و حسابی به هم میزنیم که بد فرم جواب میده. کالباس و کنسرو نخود فرنگی و از اینجور ژیگول بازی ها هم تعطیل! یعنی اصلا به تریپ ما نمی خوره از این جور چیزها بریزیم تو خندق بلا.
خلاصه که امشب چه الویه ای میزنیم تو رگ.

Sunday, July 30, 2006

استخر زنان نیاورون

برگشته میگه : شو، استخر زنان نیاورون، ...
آخه تخم حروم چی تو این قیافه و تیپ ما دیدی؛ آب از لب و لوچه مون میریخت بیرون، فلان جامون سیخ مونده بود، چشامون خمار بود چه مرگمون بود که فکر کردی انقدر حشری هستیم.

برگشته میگه : شو، استخر زنان نیاورون، ...
آخه مادر به خطا، این دیگه چه جورشه. فیلم XXX بفروشین برای کسی که طالبشه اما این دیگه رسما کثافت کاریه. عینهو تجاوز میمونه. مثل اینه که همین جوری وسط خیابون به صورت رندوم تنبون مردم رو بکشی پایین ببینی چه خبره.

برگشته میگه : شو، استخر زنان نیاورون، ...
دوست داری خواهرتو / مادرتو وسط خیابون لخت کنن یه عده حیوون تر از خودت نگاه کنن؟

برگشته میگه : شو، استخر زنان نیاورون، ...
زمانی که عرضه هست مسلما تقاضا هم هست. چوب کردن تو ما تحت حیوونهایی که از این جور فیلمها میگیرن و پخش میکنن به نظرم کاملا درسته اما یه عده باید به فکر اون تقاضا باشن. راه حلش هم این نیست که حکم بدیم از فردا همه پسر پیغمبر باشید و گرنه پسر پیغمبرتون میکنیم.

Saturday, July 29, 2006

film archive

یادم میاد زمانی رو که هنوز فیلم کوچیک منسوخ نشده بود و تو بعضی ها خونه ویدئو پلیر VHS یا همون فیلم بزرگ بود و بعضی دیگه هم دستگاه فیلم کوچیک داشتند. زمانی که ویدئو آزاد شد و ویدئو کلوپها شکل گرفتند کلاس چهارم پنجم دبستان بودم و VHS خودش رو حاکم کرده بود. تو اون دوران فیلم داشتن و فیلم دیدن غیر از فیلمهای بعدازظهر جمعه شبکه یک یه جور گناه بود و اونهایی که دغدغه سینما داشتند برای گیر اوردن فیلمها مختلف اشکشون در میومد. با گسترش تقریبا همزمان کامپیوتر، لوح فشرده CD و اینترنت درایران اون قداست فیلم VHS از بین رفت. فیلمهای مختلف از اینترنت به خصوص از طریق سیستمهای اشتراک فایل File Sharing دانلود شد و روی CDها قرار گرفت و الان حتی کسانی که تعقیب کننده جدی سینما نیستند هم یه آرشیو شخصی دارن. با این حال حفظ فیلمها برای خیلی ها اهمیت ویژه ای داره. اینکه بعد از مدتی سراغ یکی از فیلمها بری و ببینی که CD از بین رفته اصلا حس خوبی نداره. برای همین نتایج چند سال فیلم دانلود و آرشیو کردن رو مینویسم شاید به درد کسی بخوره.
1- همیشه از فیلمهای مهم خود یک نسخه بک آپ Back up داشته باشید. لازم نیست از فیلم دو نسخه رایت کنید بلکه به دوستان و آشنایانی که مطمئن هستید فیلم آرشیو می کنند نسخه خودتان را بدهید.
2- هیچ وقت از CD خامهای نا مطمئن استفاده نکنید. تفاوت قیمتها مهم هستند اما ارزش از دست دادن فیلمهای محبوب رو ندارن. مدتی فیلمهام رو روی DataLife که ارزون ترین CD خام بود رایت می کردم که الان از بابت واقعا پشیمونم. راجع به کیفیت CDها مختلف نمی تونم اظهار نظر کنم اما پکهای 25 و 50 تایی ملودی Melody برای من خیلی خوب جواب دادن.
3- بعضی ها استراتژی نگه داری فیلمها روی دیسک سخت Hard disk و یا چند فیلم بر روی یک DVD رو دنبال می کنن. هر چند
به نظر ساده تر و مطمئن تر میرسه اما به شخصه ترجیح میدم یک خبر بد بشنوم که یک فیلمم از بین رفته نه اینکه کل فیلمهام نابود شده .
4- اساسا CDها، 700 مگابایت ظرفیت ذخیره سازی اطلاعات دارن اما من خودم 708 مگ هم رایت کردم و مشکلی هم پیش نیومده. به هرحال یک فایل 702 مگی به راحتی بر روی CD ریخته می شه. برای انجام این کار باید CD رو اور برن OverBurn کنید. اگه از نرم افزار نرو Nero استفاده میکنید کافی است گزینه disc at once را انتخاب کنید و CD رو فاینالایز finalise کنید یعنی از ایجاد CD مولتی-سشن Multi session جلو گیری کنید.
5- برای فیلمهایی که حدود 800 مگ هستند دو راه حل وجود داره: یکی استفاده از CDهای ظرفیت بالا که در این مورد هم ملودی Melody رو توصیه میکنم و برای رایت کردن این CD ها هم باید CD رو اور برن overburn کنید. راه دوم ایجاد دو فایل کوچکتر هست. که یکی روی CD با ظرفیت 700 مگ و دیگری بر روی CD با ظرفیت 183 مگ رایت می شود.
6- فایلهایی با حجم بیش از 1000 مگ را تبدیل به دو فایل کوچکتر کرده و بر روی دو CD 700 مگی رایت کنید.
7- برای انجام بندهای 5 و 6 نیاز به نرم افزاری برای دوتکه کردن فایل دارید. سعی کنید از نرم افزاری استفاده کنید که در فایل اصلی تغییری ایجاد نکند و نشانه آن این است که حجم برنامه معمولا زیر 1مگ است. برای فرمتهای مختلف نرم افزارهای مختلفی وجود دارد مثلا برای MPEG2 ( این فرمت معمولا بین کسانی که با DVB Card از ماهواره فیلم ضبط میکنند رایج است) نرم افزاری با عنوان MPEG2cut رو توصیه میکنم. برای فایلهای با فرمت Avi اعم از Divx , Xvid نرم افزارهای گوناگونی وجود داره که به از نظر سرعت عملیات SolveigMM_AVI_Trimmer به نظر من از همه قویتره. برای فرمتهای دیگه هم مسلما نرم افزار هست فقط دقت کنید که حجمش زیر 1 مگ باشه.
8- برای آرشیو فیلمهای ایرانی لطف کنید عین بچه آدم یه نسخه بخرید تا کمکی به این سینمای لاجون ایران کرده باشید.

Thursday, July 27, 2006

شرط موفقیت

بسیای از موقعیتهای زندگی ناشی از عواملی است که خارج از اراده ماست شرط موفقیت آن است که خود را برای بهترین استفاده آماده کرده باشیم.

اضافات افاضات: ممکنه متن رو برای عکس نوشته باشم؛ بعید هم نیست برای متن عکس پیدا کرده باشم.

Monday, July 24, 2006

Friday, July 21, 2006

خورشید زمینی

نفت و زغال سنگ به عنوان دو منبع انرژی موجب رشد و گسترش صنعت بشر شدند؛ از آنجا که هر دو منبع محدود بوده و ذخایر موجود در جهان به سرعت رو به اتمام است نیاز به جایگزینی این منابع بیشتر از پیش مورد توجه محققین قرار گرفته است. استفاده از پدیده شکافت هسته ای در سالهای اخیر بسیار مورد توجه بوده و نیروگاههای هسته ای متعددی در سطح جهان ساخته شده است که در آنها عمدتا از شکافت هسته اورانیوم برای آزاد سازی انرژی استفاده می شود. اما آلودگی زیست محیطی مواد رادیواکتیو و پسماندهای حاصل از عملیات، محققین را به فکر ابداع روشهایی با آلودگی کمتر انداخته است. تلاشهای صورت گرفته برای استفاده از دمای بالای مرکز زمین به عنوان منبع انرژی - که با نام انرژی زمین گرمایی معروف شده است- در همین راستا می باشد. استفاده از باتری های خورشیدی نیز بر مبنای ایجاد انرژی پاک مورد توجه می باشد. در کنار این روشها و متدهای دیگر، استفاده از انرژی حاصل از جوش هسته ای (Fusion) نظر بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. این پدیده مشابه اتفاقی است که در ستارگان رخ میدهد و از همجوشی چند اتم با هسته های سبک، اتمی با هسته سنگینتر ایجاد می شود. از اواسط دهه 50 با اختراع بمب هیدروژنی آمریکا و روسیه به طور جداگانه بر روی استفاده از این منبع به تحقیق پرداختند. نتایج آزمایشهای متعدد آمریکایی ها برای مهار این منبع انرژی چندین دهه به واسطه اینکه "به کلی محرمانه" بودند در منابع علمی منتشر نشدند، تا سال 1988 که به در خواست کشورهایی که در مادرید گرد هم آمده بودند پاسخ مثبت داده شد و بخشی از اطلاعات در اختیار محققین دنیا قرار داده شد.

اولین عکس گرفته شده از انفجار حاصل از بمب هیدروژنی

یکی از عظیم ترین پروژه های تحقیقاتی ایالات متحده با اختصاص بودجه ای بالغ بر 4 میلیارد دلار که با عنوان NIF شناخته می شود برای ایجاد راکتور انرژی همجوشی هسته ای مراحل پایانی خود را طی می کند. مرکز تحقیقاتی که در کالیفرنیا واقع است از 192 لیزر برای ایجاد شرایط لازم برای جوش هسته ای استفاده میکند. بزرگترین لیزرهای جهان با طولی حدود 305 متر فضای پلاسما با دانسیته بیش از 1000 گرم بر سانتی متر مربع ایجاد میکنند که 6 برابر چگالتر از مرکز خورشید می باشد. این لیزرهای 500 تراوات انرژی را زمانی حدود 1 بیلیونیم ثانیه تخلیه میکنند ( این مقدار، هزار برابر کل انرژی تولیدی توسط نیروگاههای برق ایالت متحده در سال 2004 است.) پیش بینی میشود ادوات لازم در سال 2009 آماده و در سال 2010 اولین آزمایش صورت گیرد. و بشر خورشیدی بر روی زمین بنا کند.

Wednesday, July 19, 2006

تنیس مجازی

تنیس که بلد نیستیم اما همینش هم خیلی حال میده.
من با هینگیس قهرمان شدم.





Monday, July 17, 2006

گرماگرم

من امروز مردی را دیدم که کاپشن به تن داشت و چقدر احساس خنکی کردم.

Saturday, July 15, 2006

Battle Royale

بعضی از فیلمها فارغ از اجرا ایده هایی دارن که میتونه چندین روز ذهن رو درگیر کنه. اگه من توی این موقعیت بودم چی کار می کردم. اگه فلانی تو این موقعیت قرار بگیره چی کار میکنه.
بعد از دیدن فیلم Battle Royale چندین بار خودم و دوستان رو تو موقعیت این فیلم قرار دادم و هنوز هم ذهنم درگیره.
داستان فیلم از این قراره که 40 تا همکلاسی در یک جزیره قرار میگرن و با ابزاری در که در اختیارشون قرار داده میشه باید همدیگه رو بکشن تا تنها یک نفر باقی بمونه تا اون فرد به اصطلاح برنده بازی بشه. اگر بعد از سه روز بازی برنده ای نداشته باشه همگی کشته میشن. به عبارت ساده تر بکش تا زنده بمونی.
تو این مدت که ذهنم درگیر این داستان بکش تا زنده بمونی بوده به دو تا نتیجه رسیدم: 1- تو این موقعیت رفتارهایی از من سر خواهد زد که الان برای خودم قابل پیش بینی نیست چرا که تا حالا در چنین موقعیتی قرار نگرفتم که از خودم به اندازه کافی شناخت داشته باشم. 2- تو این موقعیت دو تا ترس مهم وجود داره: یکی ترس از مردن که منشا اصلی عملها و عکس العمل ها میشه و دیگری ترس از رفتار غیرمعقول آدمهایی که ممکنه بهشون اعتماد داشته باشی (نکنه این رفیق چندین ساله برای این خودش زنده بمونه حاضر باشه منو بکشه).
خلاصه این که اگه از دیدن فیلمهای خشن که همین جور خون به در و در دیوار می پاشه بدتون نمیاد فرصت دیدنش رو از خودتون دریغ نکنید.

Wednesday, July 12, 2006

ایرانی هستم، متولد تهران

آدم دوست داره به کشور، ملیت، قومیت، دین و خیلی چیزهای دیگه که متعلق به خودش میدونه افتخار کنه. دوست داره سرش رو بالا بگیره و بگه من ایرانیم. بگه من تهران به دنیا اومدم و از این امر خیلی خوشحالم. به همین سبب خیلی ناراحت میشه که دیگران برداشت نادرستی از مفاهیم فوق الذکر داشته باشن و یا اینکه برخی رسانه ها تصویر غلطی از اونها نشون بدن. اما باید بپذیریم خیلی از نواقص خودمون رو به واسطه عادت و روزمرگی فراموش کردیم در حالی که دیگران به خوبی متوجه اونها میشن. بعید نیست آنچه که به نظر تبلیغ علیه ما با سو نیت میاد تنها نقاط ضعفی باشن که چشم ما به نادیده گرفتنشون عادت کرده.

به قول دوستان مشغول شخم زدن اینترنت بودم که به این سایت رسیدم؛ بیشتر به نقاشی های دیواری و برخی از installation artهایی که در شهرهای مختلف دنیا دیده میشه پرداخته. توصیه میکنم تمام تصاویر رو از تمام نقاط جهان ببینید برخیشون فابل تامل هستن. جالب اینکه یه تصویر بسیار آشنا هم بینشون وجود داره.

به نظر من تنها موردی که با دیدنش احساس بدی به آدم دست میده. اگر خودمون رو آدمهای فرهنگی و با تمدنی میدونیم کافی یکبار دیگه تمام عکسها رو مجدد نگاه کنیم.

Monday, July 10, 2006

دهگانه اختتامیه

1- مارچلو لیپی
2- ایتالیا حقش نبود، فرانسه بهتر بازی کرد، اگه ماتراتزی به زیدان فحش نمیداد الان فرانسه قهرمان بود، اگه... .
تمام این اگه ها را بذار در کوزه آبشو بخور. چهارمین ستاره هم روی لباس تیم ملی ایتالیا اضافه شد.
3- ایتالیا بعد از بردن آلمان قهرمان شد. بازی فینال تنها انتقامی بود از یورو 2000
4- دو بازی این جام ارزش چند باره دیدن رو داره.1- فرانسه-برزیل: برای حذف پرادعاترین تیم جام 2- ایتالیا-آلمان: برای حذف گند دماغ ترین تیم جام.
5- فابیو کاناوارو
6- 2 دقیقه آخر بازی ایتالیا-آلمان در حافظه تاریخی فوتبال دوستان همواره خواهد ماند.
7- بازی تیمی ایتالیا، هیچ بازیکنی بیشتر از دو گل برای تیم نزد.
8- یک قهرمانی دیگر برای رسیدن به برزیل مانده است.
9- جان لویجی بوفون
10-


Sunday, July 9, 2006

اسمت چیه تربچه

نمی دونم چقدر اسامی آدمها در نحوه رفتارشون موثره. حداقل من که ارتباط چندانی نمی بینم اما بین فیلمنامه نویسها و مسئولین فرهنگی کشور اسامی شخصیتهای داستانها اهمیت ویژه ای داره. تمامی شخصیتهای منفی سریالهای تلویزیونی کامران و هوشنگ و ...هستن و قهرمان علی و حسین و ... . نمونه جالب اینکه فیلمنامه دو زن سالها تایید نمیشد تنها به خاطر اینکه شخصیت منفی داستان اسمش حسنه. و کسی که اسمش حسنه کارهایی بد بد ازش برنمیاد. و نویسنده ها هم بر این اسم تاکید داشتند تا نشان بدهند انقلاب فرهنگی توسط افرادی با خانواده های نسبتا مذهبی صورت گرفته.
شخصیتهای فیلم قرمز جیرانی کاملا کلاسیک هستند. زن قهرمان: هستی شرقی - مرد ضد قهرمان: ناصر ملک. یعنی مخاطب گوشی دستت باشه کی به کیه.
سریال اولین شب آرامش هم از این قاعده مستثنی نیست. خانواده مومن و معتقد: فهیم هستند و خانواده پولدار بی دین و ایمون: ملکی . یعنی مخاطب حواست هست که کی با خداست و کی پولدار.
هرچند که من از داستانهای این سریالهای ایرانی سر درنمیارم که کی عاشق کیه و کی قراره چی کار بکنه و برای همین حتی اگر وقت آزاد هم داشته باشم نمیتونم سریال رو دنبال کنم اما اولین شب آرامش موسیقی قابل تاملی داره که ارزش داره کارها رو جوری هماهنگ کنم که موسیقی تیتراژ رو گوش بدم.
امیدوارم بدون دردسر آهنگش دانلود بشه.

Friday, July 7, 2006

backup firefox

از آنجا که عمو بیلی ویندوزی رو به دنیا چپونده که هر از چند گاهی لازمه هزار باره نصب بشه بر همه واجب است که یه نسخه backup از همه چی داشته باشن. از جمله مواردی که احتیاج به حفظ و حراست داره اطلاعاتیه که در browser ذخیره شده. بنده هر بار که ویندوز میریزم برای نصب مجدد extention فایر فاکس که آخرین بار روی سیستم بوده با مشکل مواجه میشم. علاوه بر این bookmark ها هم از بین میره.
خلاصه اینکه اگه میخواین از زار و زندگی فایر فاکس یه نسخه backup بگیرین به خودتون لطف کنین این extention رو نصب کنین.

Tuesday, July 4, 2006

عیب مستعار نویسی

اگه با اسم مستعار نمی نوشتم به جای این عبارات لینک مقاله ام که همین امروز توسط مجله هیدرومتالورژی روی سایت sciencedirect گذاشته شد رو با کلی خوشحالی و بالا پایین پریدن پابلیش میکردم.

به هر حال 9 ماه کار نتیجه داد و 10 صفحه مقاله شد.
واقعا حس خوبی دارم.

Friday, June 30, 2006

آرامش بخش مجازی

برای آرامش اعصاب خط خطی شده:





Thursday, June 29, 2006

محبت

محبت کردن برای بعضی ها وظیفه و برای برخی فقط تفریحه.

Monday, June 26, 2006

از کجا بگم

در دو صورت نوشتن سخت میشه. حالت اول مطلبی تو ذهن نباشه و حالت دوم انقدر موارد مختلف رو هم تلنبار شده باشن که آدم بی خیال نوشتن همشون بشه. من الان حالت دوم رو دارم. یه خروار اتفاقات پشت سر هم رو سرم خراب شده که تیتر کردنشون هم برام مشکله:
1- ظرف یک هفته پایان نامه ای نوشتم با 83 مرجع مختلف
2- استاد پروژه گرام عین شتر پایان نامه رو ورق زد هیچ چی نفهمید
3- دویست تا امضا از کلی جای بی ربط گرفتم تا با دانشگاه تصفیه حساب شد.
4- زورکی پنج هزار تومن دادم تا کارت فارغ التحصیلان دانشگاه امیر کبیر بهم بدن.
5- تا حالا بیشتر از 5 دفعه عین اسب مسیر خونه -شهرک غرب (وزارت علوم تحقیقات و فن آوری) رو گز کردم
6- 618 هزار تومن به حساب وزارت خونه واریز کردم تا تحصیل رایگان رو بخرم
7- خونه رو فک رهن کردم 3 میلیون و هشتصد
8- بلیط رزرو کردم
9- رفتم ثبت اسناد عدم بازداشت خونه رو گرفتم
10- رفتم دارایی استعلام خونه رو گرفتم
11- دفتر خونه رسمی اسناد رو تحویل دادم تا آقای محترمی از وزارت خونه بیاد کارها رو انجام بده
در چند روز آینده باید دنبال کارهای نظام وظیفه، پاسپورت، سفارت و ... هم برم.
تو این هاگیر واگیر از ساعت 9 شب تا 7 صبح یواشکی رفتم یه دانشگاه عظیم الشان 8 تا تست آبکاری زدم به علاوه هر جا وقت بوده رفتم دانشگاه چند تا آزمایش انجام دادم.
هر کدوم از موارد فوق ارزش نوشتن رو داره اما نه حالشو دارم نه می دونم کدوم یکی رو باید بنویسم.

Sunday, June 18, 2006

ریشه واژگان

1- خیلی از واژه ها هستن که به کرات استفاده کردم و دقیقا کاربردشون رو میدونم اما زمانی که ریشه و معنای واقعی رو علاوه بر کاربرد پیدا میکنم حس خوبی بهم دست میده.

2- بچه که بودم بابا بهم میگفت: امروز درس نخوندی همش دلی دلی کردی. مدتها فکر میکردم دلی دلی همون بازی بازی کردن اما چند وقته فهمیدم این اصطلاح از عبارت انگلیسی delay به معنی به تعویق انداختن، به تاخیر انداختن ، مشتق شده. و با تغییر آواها کاملا به شکل فارسی دراومده.

3- امروز هم کشف کردم واژه شارلاتان کاملا انگلیسیه؛ به معنی کسی که لاف میزنه. تو فارسی شارلاتان صفت نسبتا بدیه در حالی که لاف زن چندان هم بد نیست. این تغییر معنایی از انگلیسی به فارسی برام جالب بود.

4- خیلی از این عبارات در مناطق جنوبی کشور به واسطه ارتباط با انگلیسی های نفت دوست ایجاد شده و به شکل فارسی در اومده.

Thursday, June 15, 2006

تبلیغات شرکت اکس


تبلیغات شرکت AXE با شعار : تاثیر اکس.





Sunday, June 11, 2006

مرگ مردان

کلا حق مردها همینه که زودتر از زنها بمیرن.



Thursday, June 8, 2006

سوتی میدیم فراوون

دوست عزیزی به بنده عرض کرد: آقای قشنگ وقتی می خوای بنویسی فایرفاکس نسخه جدیدش اومده به خودت زحمت بده نگاه کن ببین کی این اتفاق افتاده تا خبر یک ماه پیش رو به عنوان خبر داغ به مردن قالب نکنی. حرف حق هم که جواب نداره. گفتم چشم از این به بعد خبر داغ نمیدم تا نه خودم بسوزم و نه بقیه.

یه دوست بی نام نشان هم برامون نوشته آقای قشنگ هر چی که تو شیشه خوشگله که الکل نیست. چک کردم دیدم راست میگه فقط و فقط آب توشه. محض رضای خدا 1ppmالکل همه تو هیچ محصولش نیست. باز هم حرف حق جواب نداره. گفتم از این به بعد قبل از اینکه مایع داخل یه شیشه رو تعیین کنم به سایتشون یه سری میزنم.

انصافا دیدم ملت به من خیلی لطف دارن سوتی ها رو جمع نمیکنن. اگه جمع میکردن و به روی این بنده سراپا تقصیر میاوردن از این زندگی گل و گلاب سیر میشدم تو یه روز بارونی یه بالون 50cc سدیم سیانات یک مولار سر میکشم که حسابی زجر بکشم، جون بکنم و خلاص.

Monday, June 5, 2006

فایر فاکس

نسخه 1.5.0.4 فایر فاکس هم عرضه شد. تفاوت عمده ای که این نسخه با نسخه های قبلی داره اینه که لازم نیست یه فایل 5 مگی رو دانلود کنید. اگه نسخه قبلی 1.5.0.3 رو داشته باشید تنها با یک فایل 500K آپدیت میشه و نیازی به اجرای هیچ فایلی نیست.این هم روباه آتشین اسکی برای طرفداران دو آتیشه .


                                                    
.-(+xxxxzx+('
-+xx+<<-'~<<+=zx<'
~xx+(~~~-''-~~~~<=zhx-
'=x=<~~~~~-''''~~~~(+zhB=.
'' (x=+(~~~~~~-''''~~~((<(((=z(
.(( +x==(~~~((((~'-''~(~(<+=xz(~<<'
~-<'=xxx<(((((~~(-----~(((<<<<=+<((<~
<(<x0zzx<<<<(~(=(---~~~(<((+=<~-((~(<~''
.<<++x=+<(<+<<<x+~-~<+(((~--(xzzx~~~~~+(<.
'++<<(-~--(++<=+~~~((<(-~~~~~=xh0z<(~~(+<~
~++<<<<<<+++++=<~~~~~(~~~~~~~<xh00B<((((<<.
~++<++++++++++x<((~~~~~~~~~~(~(h=+xx<<(<(~~
~++=+=++++++++++<<<<(((((((((((<((<+=(<<<-<.
.<<++++++++++++++++++=((((((((((((<<+=+(<+~<'
~<+++=++++++++++++++(+(((((<xx=(<<<<++=+<+~<'
<<+++=++++++++++('-<++((+=<(xhh=(<<<+<++(<(<~
'<<<++++++++++++<-(<==<((xhz+xhhx<<<<xx-+~~(<(.
(<<++=++++++++++<<x=+<(((=hhhhhhh=<+=hz~<~~((+'
<<<+=+++++++++++<<=+<<<<(+hhhhhhh++<=x+~(~~((+~
.<<+==+++++++++<<((x+<<<<<<=hhhhh0x+====((~~((<(.
.<++++++++++++==x=<++<<<<<<<+hhhz00h0xx=(<~~((<(.
<+++=++++++xxxxzz=++++<+++<+=+JAMEY+ff+(<~~<<<(.
.<+<+=+++++xxx=zx+++++++++++x00000000=+=(<((<<((.
.<+<++++++=z==+=x++++++++++++x000000h=~++<((<(<~
.=++++++++====++xx==++++=+==+x000000x=-<+(((<~+~
.+++=+++++==++++++xxx==<<((<xh000000z=-(+<(<<~+'
(++++++++++++++++++++++++(-<0000000z<-(<<(<~-+'
'=++++++++++++++++++++++++<<000000hz+~~<<<(-~<.
.x++++++++++++++=++++++++z0000000hx0<((+<<~-<(.
+++++++++++++++xx====+x000000000x=h(((+(~~-='
~+++++++++++++++xxxxzhh00000000x<z=((<<~~~~+'
.x++++++++++++++=zB000z0000000z+++<<<+~~~~+(.
(x+++++++++++++++=x00hhh0000z++=++<+(-((~='
.x++++++=+++++++++++zh0000z++++=++=+~~((+(.
~x++++<++++++++++++++++++++++++++=(~~((=-
.=+++++<++++==+++=+++++++++++++==<~~((=(.
'x+++++<+=+++++=+++<<<<<+<+++==<((((=+'
.~x+++x++++++<+++++++++++++===<((((<=~.
.(x++++++++++++++++++++++=++<<((<+=~.
.(x++++++++++++++++++++++++<<((+=(.
.(x+++++++++++++++++++=++++<+==(.
.-xx+++++++++++++++++++++++x+~.
'<x++++++++++++++++++++x=('.
.-+xx++++++++++++++=x=(~.
.-(=xxxxxxx==xxx=<~-.
.'-~(<++++<(~-''.
..''''...